امشب اول سلطنت ظاهریه حضرت بقیة الله است، -و این را مكرر عرض كردهایم كه- باید یك كارى بكنیم خودمان را به معرض در بیاوریم كه مورد توجه حضرت بقیة الله باشیم.
توجه حضرت بقیة الله بدون توجه خدا نیست، خدا تا به او اذن ندهد، توجه نمىكند، این را بدانید خدا كنار نرفته است، عمده گیر در همین جاست!
خداوند سلطنت كبرى به كسى عطا مىكند بلا ان یكون منعزلا، منعزل نیست.
این بت پرستها خدا را منعزل مىدانند، این یك كلمه را هم اینجا عرض كنم، این بت پرستهایى كه مىتراشیدند بت را، از خرما هم درست مىكردند، وقتى هم گرسنه مىشدند، آن را مىخوردند.
اینها مىگفتند: ما دستمان به خدا بند نمىشود، _آنها كأنه خدا را در یك بالاى عرش، یك جاى بالا مىدیدند_
پس بیاییم صورت یكى از انبیاء را درست كنیم، به پیغمبر هم دستمان بند نمىشود مثلا، به شكل یك پیغمبر یك چیزى درست كردند، یا به شكل یك چیز دیگر، این شكل را ما مىآییم مىپرستیم كه لیقرّبونا الى الله زلفی ماخودمان كه دستمان بند نمىشود، ما مىآییم این را مىپرستیم، براى این كه اینها شفاعت كنند لیقرّبونا الى الله زلفی.
آن وقت اینها خدا را منعزل مىدانند، احمقند!
و بعد تازه هم خدا را منعزل ندانند، این چیست كه تو آوردى این را مىپرستى؟! از خرما درست كردهاى خودت بعد كه گرسنه مىشوى مىخورى؟!
اتعبدون ما تنحتون چیزى كه خودت مىتراشى خانه سوخته! او را معبود خودت قرار دادهاى! پهلوى او كرنش مىكنى؟! آخر او چیست؟! او ساخته شده خودت هست!
این مثل این مىماند بلا تشبیه یك كسى مدفوع خودش را بخورد! امشب عید است دیگر!
آن وقت مىگویند: یك كسى یك بتى داشت، یك روباهى از آنجا رد شد، بله، یك روباه، دو تا روباه، پایش را بالا برداشت بالاى بت ادرار كرد! این بنده خدا گفت: آخر این چطور خدایى است؟!
أ رب یبول الثعلبان برأسه؟! لقدذل من بالت علیه الثعالب!
آیا مىشود ربّ باشد كسى كه اصلا روباه بالاى او ادرار كند، لقدذل من بالت علیه الثعالب!
این بنده خدا هدایت شد! شاید ان شاء الله!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”