حکایت عجیب علامه شهید مبارکه ای نوحه سرایی پرندگان نخلستان های شهر کربلا!
“مدت زمانی از بسیاری از خواص و عوام که به زیارت عتبات و کربلای معلّی مشرف شده بودند می شنیدم که در نخلستانهای کربلا و اطراف شط، مرغهایی هستند که بر سر راه زوار می آیند و به صدای فصيح می گویند: وای حسین کشته شد.
از آنجایی که قضایای حقیقیه در اطراف او افسانه ها زیاد گفته شده، نویسنده این را هم یکی از افسانه ها می شمرد. تا اینکه در روز ۲۸ شهر ذی قعده ۱۳۵۲ قمری که مطابق بود با روز ۲۳ اسفند ۱۳۱۲ شمسی در کربلای معلی در طرف عصر از مقابل قونسولگری دولت ایران با دو نفر از اصدقاء منورالفکر خود، حضرت حجة الاسلام آقای حاج آقا محمد شیخ العرقین اصفهانی و جناب اجل اكرم آقای میرزا محمد علی خان وکیلی از رجال بزرگ کرمان و عضو محترم مالیه عبور نمود سواره به زیارت اهل قبور به وادی ایمن که قبرستان مهم کربلا و در طرف جنوب آن شهر واقع است، به مناسبت شب جمعه بودن، بیرون رفتیم.
برگشتن پیاده به ملاحظه استنشاق هوا در راه باصفای خیابان متصل به صحن حضرت ابي الفضل (ع) که در جانب بیرون شهر و باغات و نخلستان است قدم زنان می آمدیم. چندی که آمدیم من حس کردم که شخصی فریاد می زند: آخ وای حسین کشته شد. گمان کردم زوارهایی است که تازه به توسط وارد شده اند. ناگاه آن صدا مكرر شد.
آقای میرزا محمد علی خان وکیلی فرمودند: این صدای مرغی است و شب گذشته قریب نیم ساعت من این صدا را می شنیدم و امروز می خواستم به شما بگویم؛ ولى خوف داشتم که مرا هم جزء افسانه و موهوم پرست بشمارید. تا الحال كه خود می شوید.
من هم اظهار داشتم آن مرغ از کبوتر کوچک تر و از گنجشک بزرگتر است و متعدد از آنها در روی شاخه های خرما و نی ها در نی زارها طيران می نمودند و در کمال بلاغت و فصاحت ناله دلخراش او مطابق این کلام می شد که «وای حسین کشته شد”
منبع ؛حکایات مبارکه ای، حمید خلیلیان ص ۱۱۴ – ۱۱۳
http://Www.mobarakehei.ir
