در ابتدای ازدواجم در نجف اشرف گویا فردی تنگدستی مرا در امر ازدواج به مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی رسانده بود.
آقا سید ابوالحسن مرا خواست و فرمود:
من گرفتارم، سن من هم زیاد است، نمیتوانم خودم به طلبهها رسیدگی کنم،
اینجا مثل حوضی است که طلبهها خودشان باید بیایند و کاسهشان را پر کنند.
مرحوم حاج شیخ میفرمود: ولی من هیچ گاه کاسه خود را به خانه مرحوم سید نبردم.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی