حاج باقر آقا:
عدهای از قوچان خدمت آیة الله حکیم رفته بودند از جمله حاج عبد الوهاب، حاجی ناصری، حاجی امینی حاجی مهدی زاده و شاید حاجی توکلی.
مبلغ زیادی بدهی سهم امام همراه داشتند که میخواستند خدمت ایشان اداء کنند. عمده پول هم مال حاج عبد الوهاب بود.
مرحوم آیة الله حکیم پرسیده بودند اهل کجایید؟
گفتند قوچان.
گفتند چرا سهم امام را به آشیخ ذبیح الله نمیدهید؟
گفتند ایشان قبول نمیکند.
بعد آیة الله حکیم فرمود شما چقدر قدر ایشان را میدانید؟!
میدانید که وقتی ایشان از نجف رفتند رکنی از حوزه کم شد؟!
من وقتی این را شنیدم خیلی خوشحال شدم، آمدم خدمت آقاجان و این قصه را برای ایشان گفتم،
اما ایشان هیچ حالتش تغییر نکرد!
بعد هم همه این چهار و پنج نفر آمدند خدمت آقاجان و جریان را نقل کردند متکلمشان حاجی ناصری بود.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی