چند خاطره از آقا ضیاء عراقی!

❇️ جناب استاد شیخ مرتضی اسکندری (نزیل مشهدالرّضا و مدرّس خارج)، لطف فرموده و چند حکایت از جدّ امّی‌شان مرحوم آیةالل‍ه حاج شیخ محمّدرضا بخارایی، دربارهٔ آقا ضیاء عراقی برای حقیر نقل کرده‌اند، که ذیلاً تقدیم می‌گردد.

✳️ جدّ بنده نقل کردند که: در مجلسی در نجف اشرف خدمت آقا ضیاء بودم. عالم جلیل، بحرالعلوم رشتی هم در آن مجلس بود و از آقا ضیاء، انتشار رسالهٔ عملیّه و تصدّی رسمی مرجعیّت را طلب می‌کرد. آقا ضیاء نپذیرفت و فرمود: امروز، باد به بیرق آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی می‌وزد و همهٔ ما زیر بیرق سیّد هستیم.

✅ سیّد هم خیلی به آقا ضیاء احترام می‌کرد، و وقتی آقا ضیاء به دیدار سیّد می‌رفت، سیّد آقا ضیاء را تا درِ منزل مشایعت می‌کرد، و این‌گونه تجلیل از سوی سیّد، فقط برای آقا ضیاء بود.

❇️ گاهی هم آقا ضیاء می‌فرمود: بعضی، استخوان علمی خود را سال‌ها پیش من محکم کرده‌اند و مدّتی به درس میرزای نایینی رفته و خود را به عنوان شاگرد نایینی معرّفی می‌کنند!

✳️ همچنین جناب اسکندری فرمودند: شوهرخالهٔ بنده، مرحوم آیةالل‍ه نجومی کرمانشاهی نقل کردند از بعض الأعلام که: در ایوان صحن مطهّر امیرالمؤمنین – علیه السّلام -، دو فحل علم که هرکدام جلوهٔ بارز دو مکتب اصولی و فقهی بودند، یکی آقا میر سیّد علی یثربی کاشانی، شاگرد مبرّز آقا ضیاء، و دیگری آقا شیخ محمّدعلی کاظمینی، شاگرد نایینی، باهم بحث می‌کردند و غلبهٔ در بحث، از آنِ میر سیّد علی یثربی بود.

✅ جدّ ما آیةالل‍ه بخارایی نقل کردند: مرحوم حاج شیخ مرتضی آشتیانی، سفری از ایران به نجف اشرف داشتند و علمای نجف به دیدار ایشان می‌رفتند. برخی از مغرضان به آقای آشتیانی گفته بودند: در نجف، شما دو نفر از علماء را تجلیل و تکریم کنید؛ یکی آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و دیگری حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی، ولی باقی، چندان قابل اعتناء نیستند، لذا خود را به زحمت نیفکنید. و هدف مغرضین، تحقیر آقا ضیاء بود.

در هنگامی که آقا ضیاء به دیدار آشتیانی آمدند، آقای آشتیانی چندان آقا ضیاء را تحویل نگرفتند، به گونه‌ای که در آن مجلس به آقا ضیاء بی‌احترامی شد. آقا ضیاء روی به آقای آشتیانی کرد و فرمود: یادتان هست سال‌ها پیش در ایوان نجف، شما این بیت را خواندید:

تواضع ز گردن‌فرازان نکوست
گدا گر تواضع کند خوی اوست.

اکنون من آن بیت را چنین تصحیح می‌کنم و می‌خوانم:

تواضع ز گردن‌فرازان نکوست
اگر خر، خریّت کند خوی اوست!

و سپس آقا ضیاء یا الل‍ه گفته و برخاسته و مجلس را ترک کردند.

وقتی برخی از بزرگان، مقام والای علمی آقا ضیاء را برای آقای آشتیانی بیان کردند، مرحوم آشتیانی تازه دریافتند چه نقشه‌ای برای تحقیر آقا ضیاء در کار بوده، لذا بلافاصله به بازدید آقا ضیاء رفته و نسبت به ایشان عذرخواهی و تعظیم کردند. رضوان الل‍ه علیهما».

❇️آیةالل‍ه نجومی از آیةالل‍ه‌العظمی میرزا هاشم آملی نقل کردند که: آقا ضیاء تدریس کتاب سبق و رمایه را آغاز کرد و سخن از اتّصاف سبق به احکام خمسه به میان آمد. ایشان برای هرکدام مثال می‌زد تا رسید به سبق مباح یا مکروه. فرمود:

مثل مسابقه‌ای که بین برخی آقازاده‌ها در بلندکردن ریش مشاهده می‌شود!

@cheraghe_motaleeh ✍🏻 علی قنبری بیدگلی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا