برخورد با جوانان!

اگر جوانی اظهار علاقه به اهل علم کرد، باید با او جوری رفتار کرد، محبت و علاقه‌اش روز به روز بیشتر شود، نه این که از انسان عملی ببیند و باعث طرد شدن باشد.

انسان باید به اینها محبت کند، گرم بگیرد تا علاقه پیدا کنند، آن گاه اگر تذکری بدهی در دلش جا می‌گیرد و قبول می‌کند، خلاصه انسان باید خط مشیش طوری باشد که علاقه اینها به خدا و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین و دین زیادتر شود.

در روایت راجع به تعلیم و تربیت چنین دارد که انبذ الیه نبذا[1]، به سوی طرف یک کلمه هدایتی پرت کن، کنایةً به او مطلب ارشادی را بگو، اگر دیدی قبول کرد و جرقه‌ای در دلش زده شد، زیادتر برایش بیان کن، اگر دیدی نه در عوالم نیست، حواسش پرت است، ول کن.

برای بنده زیاد پیش آمده که در جمعیتی که صحبت می‌کردم، افراد مجلس مختلف بوده است، بعضی‌ها حوایشان پرت است، در عوالم خودشان سیر می‌کنند، اصلا توجه ندارند، خلاصه بعضی اشخاص مصداق این آیه شریفه قرآن می‌باشند:

ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُون‏ (الحجر:3)

[1]ـ إِنْ وَجَدُوا لَهُ أَهْلًا نَبَذُوهُ إِلَيْهِ نَبْذا بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏64، ص: 352

«روزنه‌ای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا