لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین، این روایت متواتر است، ائمّه ما این طور فرمودهاند:
جبر نیست، این دروغ است، تفویض هم نیست، امر بین الامرین است، این را به طور اجمال اشاره مىكنم.
برای مثال ببینید الآن این دست من هیچى حس نداشته باشد، با این دست (دیگر) فشارش مىدهم، فشار كه دادم این قدرت پیدا مىكند، این حول و قوّه از طرف من است.
یك دفعه مىگویم بدون این كه فشارى از این باشد خود این دست قدرت دارد، این كه كفر و زندقه است، كه بگوییم مردم حول و قوّه مال خودشان است خدا نداده، او كه هیچى كارش خیلى خراب است.
قسم دوم هم این است كه مىگوییم: خداوند حول و قوّه عطا كرده، این فشار هست، وقتى كه فشار داد خود خدا كنار است، ساعتى كوك كرده بعد خود این كار مىكند، دیگر خدا منعزل است، این تفویض است و شرك است.
قسم سوم كه امر بین الامرین است، این است كه ببینید الآن این فشار باید از اینجا باشد، فشار كه هست این الآن قدرت پیدا كرد، اختیار هم به او داده، این الآن به اختیار خودش مىتواند بزند مىتواند نزند، فعل، ترك، به اختیار خودش هست، اما این قوّه باید باشد، این قوّه همان طور كه از اول این فشار بود تا آخر هم باید باشد.
خدا كنار نرفته، خدا را از سلطنت معزول نكنید، (نگویید)ید الله مغلولة! رفته حالا بالاى عرش استراحت كرده!! تمام عوالم را آفریده خسته شده رفته بالاى عرش نشسته!! ان الله على العرش استوى!
-خوب اینهایى كه در خانه ائمّه نرفتهاند این جور معنا مىكنند قرآن را دیگر- این فشار را خدا داد، قوّه را داد بعد كوك كه كرد خودش رفته استراحت كرده، این چطور خدایى است؟! پس این مملكت را واگذار به كس دیگر كرده، مدیر همهى عالم امكان این است و خدا خودش هم رفته استراحت كرده، این تفویض است. آن غلاة مفوضه كه شنیدهاید این است معنایش.
خوب آن وقت این مدد، این قوّه را خدا عنایت مىكند و همیشه باید باشد، مدد، مدد! همیشه این دست استمداد مىكند، اینها استمداد از ذات مقدس حق باید بكنند، بحول الله و قوّته اقوم و اقعد، باید همیشه مدد بشود، خودش كنار نرفته، از سلطنت معزول نیست.
این فشار كه باید باشد و این فشار دائمى هم باید باشد، اگر دست برداشته شود این قدرت ندارد، خشك مىشود، این همیشه باید باشد.
“از بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”