داستان بسیار زیبای “مقبل کاشانی”!
مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در ← ادامه
مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در ← ادامه
«بچهماری را از محلّی که بوده، جای دیگر برده بودند. مادر آن بچهمار آمد؛ وقتی بچهاش را ندید، مدّتی بود و رفت. رفتیم بچهاش را آوردیم در محلّی که بود گذاشتیم. مادرش آمد؛ وقتی بچهاش را دید، آمد دور ظرفهای ← ادامه
«چند روز قبل آقای رضایی را – صاحب چلوکبابی رضایی که از دوستان قدیممان بود، و اوائلی که ازدواج کرده بودیم مستأجر ایشان بودیم – در صحن عتیق، نزدیک پنجرهٔ فولاد دیدم. حالاش را پرسیدم؛ گفت: از این بهتر نمیشود! ← ادامه
اولاً راجع به خودم در سن حدود شانزده سالگی که در خدمت والده مرحومه و اخوی ( آقای دکتر محمد حسن مرشد ) و چند نفر دیگر به زیارت عتبات مشرف شدیم پس از آن مدتی به قصد زیارت امامین ← ادامه
مرحوم شیخ زین العابدین پس از تحصیلات نسباتاً کافی در نجف بسیار در مضیقه زندگی بوده است متوسل به مولا امیر المؤمنین میشود در خواب میبیند که -علی الظاهر- حضرت در خواب به او میفرمایند در نجف زندگی به همین ← ادامه
یکی از دوستان نقل میکرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد مسئولیت امامت را پذیرفت و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر ← ادامه
«عبداللّه بن مبارك گفت: سالى از سالها به حج خانه خدا مى شدم. در راه مرا قطع افتاد و از قافله باز ماندم. بر توكل شتر مى راندم، كودكى را ديدم مراهق از كناره بيابان برآمد تنها جامه مختصر پوشيده، ← ادامه
جعفر برمكي (پسر يحيي برمكي) از وزراي محبوب و صاحب قدرت هارون الرشيد خلیفه ي عباسي بود كه بسيار مورد توجه و لطف و عنايت خليفه بود. بعد از مدتي ميانه ی خليفه و وزير به هم خورد و خليفه ← ادامه
«جناب شیخ اجلّ، حاج شیخ حسن اصفهانی – دام توفیقه – حکایت نمود که: مرحوم حاج ملّا علی کنی – قدّس سرّه – در کربلا، در مدرسهٔ حسنخان، به کمال سختی و تنگدستی میگذرانید. متوسّل به حضرت حرّ شهید – ← ادامه
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود. در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و ← ادامه
ناصرالدینشاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت:
من وقتی روزه می گیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی می شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه می دهم؛ ← ادامه
شیخ سفارشهای لازم را به معمارانِ حرم كرد، كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پیش برده و به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به ضریحِ مقدس، نه دروازه صحن)
چرا كه ← ادامه