جبریل به دیوار حرم کرده اشاره!
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشید شده محو نظاره
جبریل به دیوار حرم کرده اشاره
وز شوق گریبان حرم گشته دوپاره
ای اهل حرم باز حرم محترم آمد
تکبیر ← ادامه
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشید شده محو نظاره
جبریل به دیوار حرم کرده اشاره
وز شوق گریبان حرم گشته دوپاره
ای اهل حرم باز حرم محترم آمد
تکبیر ← ادامه
«مرحوم فرهاد میرزا وقتی صحن مطهّر کاظمین را میساخت به کارگرها دوتا مزد میداد،
یکی مزد کارشان و یکی اینکه با طهارت و وضو سرِ کار بیایند. با این وضع این صحن را ساختهاند.»
(ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص۳۲۲) ← ادامه
و بدانكه ابو عبد الله محمد بن بطوطه كه يكى از علماى اهل سنت است و در ششصد سال پيش از اين زمان بوده در سفرنامه خود كه معروف است برحله ابن بطوطه در بيان ورود خود از مكه معظمه ← ادامه
گویند مرده شویی بود که وقتی مرده ای را برای غسل نزد او می آوردند دقت می کرد اگر آن مرده چاق بود او را کیلویی می شست و اگر بلند قامت بود متری و اگر ریز اندام بود عددی!
روزی معاویه وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند : آیا می دانی که ابن عباس تفسیر قرآن می کند؟
معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عموی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند که ← ادامه
«صلّی اللهُ علیک یارسولَ الله»
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ﴿الضّحی/۵﴾
{و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى}
ألَمْ یُرضِکَ الرَّحمٰنُ في سورةِ الضُّحیٰ
فحاشاکَ أنْ تَرضیٰ وفینا مُعَذَّبٌ
یا رسول الله ، آیا خداوند رحمان راضی ← ادامه
برخی از مغرضان مدّعی شدهاند که علما و فقها، دشمنان امام زمان علیهالسّلام هستند و در زمان ظهور امام عصر عجّلاللهتعالیفرجه، فتوا به قتل ایشان میدهند، و به ادعای ایشان احادیثی هم در این زمینه وجود دارد!
اما با بررسیهای ← ادامه
در دهه 70 و 80 که برای تبلیغ به مناطق عمدتا سنی نشین می رفتیم در یکی از این سفرها به روستای کوه سفید (بین تربت جام و باخرز) که عمدتا سنی بودند رفتم ، در ضمن روزها به مدارس ← ادامه
عدهای از محدثین عامه از جمله ابن ابی الحدید معتزلی و جلال الدین سیوطی نقل کردهاند که شبی عمر بن خطاب در مدینه گشت میزد و به خانهای رسید که از داخل آن خانه صدای مردی به گوش میرسید که ← ادامه
در برخی از منابع تاریخی آمده: حبیب بن مظاهر در جواب همسرش که از او سؤال کرد که چرا به یاری حسین بن علی(علیهالسلام) نمیروی، تقیّه کرد و گفت: من دیگر پیر شدهام، از سالخوردگان چه کاری بر می آید؟!← ادامه
«[یکی از محترمین شیراز] نقل میکردند: تاجری مجلس روضه داشت و عازم حج بود. سفارشات لازمه را کرد و همهچیز هم تهیّه کرده بود. خواب دید همهچیز مجلس روضه را نوشتهاند، از جمله تنباکوی متوسّط و یک کبریت.
تعجّب میکند ← ادامه
«یکوقتی مرحوم راشد برای دیدار آیةالله بروجردی آمده بود. طلبهای خدمت ایشان بود. پرسیدند: چه میخوانی؟ گفت: سیوطی. آقا شعری از الفیّه خواندند و فرمودند: دنبالهاش را بخوان. شروع کرد به خواندن.
آقا گفتند: در این شعر چندتا از محسّنات ← ادامه