شما کجا، بی‌بی کجا؟

«مرحوم حاج ملّا هاشم خراسانی از قول مرحوم عالم کامل، آقا شیخ اسماعیل قائنی نقل کرده است که:

شخصی از مخدّرات هند، از زوجات نوّاب‌های آن دیار که خیلی معروف به تشخّص و تموّل و از ارادتمندان مرحوم آیةالل‍ه سیّد اسماعیل صدر بود، به سامّرا مشرّف گردید و بعد از زیارت حرم مطهّر، به راهنمایی شخصی مشرّف شد به منزل مرحوم آقای صدر برای زیارت همسر ایشان (که صبیّۀ مرحوم علّام فهّام سیّد محمّدهادی کاظمینی بوده).

وارد منزل گردیده، امّا کسی را ندید. پس سر را میان مطبخ کرده، دید مخدّره‌ای پای دیگ نشسته و آتش روشن می‌کند. پس گفت:‌ بی‌بی در منزل تشریف ندارند؟ در حالی که آن مخدّره خودش بی‌بی و عیال آقا بود، خجالت کشید بگوید: من هستم؛ فرمود: مشرّف شده‌اند حرم مطهّر!

آن بانو بازگشت، و پس از آن‌ که سیّد صدر مراجعت به خانه کرد، همسرشان عرض کرد: امروز عیال نوّاب هندی منزل ما آمد، سراغ بی‌بی را گرفت، در حالی که من مشغول طبخ غذا بودم. خجالت کشیدم که با این حال، من را به عنوان بی‌بی خطاب کرد؛ عذر آوردم. خوب است برایم خادمه‌ای معیّن فرمایی.

آقا فرمود: البته سزاوار بود خجالت بکشی که شما را بی‌بی گفته؛ چون بی‌بی کسی بود که ۱۲ موضعِ چادرش از لیف خرما وصله‌دار بود. بی‌بی کسی بود که آن‌قدر دستاس کرد که از دست وی خون جاری شده بود. شما کجا، بی‌بی کجا؟!»

📚 (نکته‌ها و خاطره‌ها، ص٧٦ – ٧٧؛ به نقل از: منتخب التواریخ، ص٥٤٨)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا