خدا رحمت کند ارزانی را!
جناب آقای احمد وصالی، پسرعموی مادرم که در زمان گذشته از کارمندان عالیرتبهٔ شهرداری بود، مریض شد. روزهای پایانی عمرش، حدود سال ۱۳۷۰، در بیمارستان منتصریّه بستری بود. به دیدنش رفتم. همینطور که روی تخت خوابیده بود و حال خوشی ← ادامه