زحمت کشیدیم تا خودمان را از زبانها بیندازیم
یک وقتی آقایی از عراق به ایران آمده بود خیلی زحمت میکشید که خودش را مطرح کند.
برای تبلیغ از خودش در مشهد اعلامیه و عکس به در و دیوار زده بود.
وقتی این جریان به گوش مرحوم حاج شیخ ← ادامه
یک وقتی آقایی از عراق به ایران آمده بود خیلی زحمت میکشید که خودش را مطرح کند.
برای تبلیغ از خودش در مشهد اعلامیه و عکس به در و دیوار زده بود.
وقتی این جریان به گوش مرحوم حاج شیخ ← ادامه
حاج شیخ محمد تقی عندلیبی سبزواری:(از همدوره های حاج شیخ در دوران تحصیل در مشهد مقدس و نجف اشرف و کربلای معلی)
مرحوم حاج شیخ ذبیح الله از نظر علمی خیلی خوب بود بعد انزوا اختیار کرد.
بسیار وارسته عاقل ← ادامه
می فرمودند:
از شیخ علی زاهد معروف سؤال شد که بعد از اخلاص در عمل چه دستوری است؟
فرموده بودند: شما اخلاص در عمل را درست کنید، چیز دیگری نیست.
به مناسبت نام مرحوم ملا فتحعلی به میان آمد فرمودند ← ادامه
یادم میآید در درس مرحوم آیة الله حکیم در نجف، گاهی ایشان نصیحت میفرمودند و میگفتند:
آقایان من در وقت طلبگی یک مطلبی به نظرم رسید که انسان چکار کند تا خلوص در عمل پیدا کند، تا درس خواندن و ← ادامه
شیخ حسن همدانی قدس سره در حرم حضرت امیر صلوات الله علیه کنارشان نشسته بودم، برایم صحبت میکرد و میفرمود:
ما که میآییم خدمت حضرت صلوات الله علیه، لکن آیا حضرت صلوات الله علیه ما را میبیند یا نه؟ چه ← ادامه
کسی (گویا در نجف) به حجره ما آمده بود، به حجره طلبه ديگرى نيز رفته بود.
آن طلبه در حجرهاش کتابهای زیادی داشت.
اما بنده نسبت به او کتاب چندانی نداشتم .
آن بنده خدا پیش خودش مقایسهای کرده بود، ← ادامه
مرحوم حاج شيخ على قمي معروف ميفرمود: ما شريك خونى شديم،
شبى در مدرسه بودم، كسى درب زد درب را باز كردم، كوبنده درب گفت:
من از طايفه جن هستم طلبهاى در اين مدرسه با خواندن اورادى ما را اذيت ← ادامه
طلبهای از من درخواست کرد برای ازدواج او از یک خانواده مرفه روحانی واسطه شوم.
من گفتم صلاح تو نیست، قبول نمیکرد.
بعد که مأیوس شد دیگری را واسطه کرد و ازدواج صورت گرفت.
بعد از مدتی گریان آمد که ← ادامه
مرحوم حاج شیخ :
درس مرحوم نائینی (یا آقا ضیاء تردید از ناقل است) که میرفتیم، مرحوم علامه امینی وقتی به درس حاضر میشدند که درس شروع میشد، درس هم که تمام میشد بلافاصله میرفت.
بعضی خیال میکردند که برای ← ادامه
مرحوم حاج شیخ در نجف در سور (ابتدای شارع طوسی ) منزل داشتند.
در همسایگی ایشان منزل کلیددار حرم بود که به منزله متولی بود.
متولی در عروسی پسرش در سالن ورودی منزل، حدود ده خمره شراب همراه با لیوان ← ادامه
در مدرسه قوام كه شبهاى گرم در پشت بام مي خوابيديم رسم بود هر طلبه يك كوزه پرآب بالاى سر خود مي گذاشت كه از نسيم آخر شب مقدارى سرد شود كه روز استفاده كند.
يكى از طلبهها هر روز ← ادامه
طلبهای در نجف در درس خواندن بیش از اندازه به خودش فشار آورده بود و دیوانه شده بود. او میگفت:
کنت ادق ثمانیة سنوات علی الکفایة حتی وصلت الی المشتق
(من هشت سال کفایه را با دقت مطالعه کردم با ← ادامه