پرهیز از زیاده گویی و …!
حاج آقای سیدان:
یادم می آید که خیلی وقت پیش اولین برخوردی که با مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی داشتم این چند جمله را به من فرمودند:
“ایاک و كَثْرَة الکلام و كَثْرَة الطعام و كَثْرَة المنام و كَثْرَة ← ادامه
حاج آقای سیدان:
یادم می آید که خیلی وقت پیش اولین برخوردی که با مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی داشتم این چند جمله را به من فرمودند:
“ایاک و كَثْرَة الکلام و كَثْرَة الطعام و كَثْرَة المنام و كَثْرَة ← ادامه
روزی با حاج شیخ به مجلسی می رفتیم (كه گویا مربوط به یكی از بستگان ایشان بود)
قرار بود در آن مجلس منبر بروم
از ایشان سؤال كردم كه چه موضوعی مناسب است در اینجا مطرح شود.
فرمود: دنیا نزد ← ادامه
بعد از فوت حاج شیخ ذبیح الله یك شب نماز شب می خواندم، ركعت آخر كه رسیدم در دعای دست بودم و برای افراد استغفار می كردم،
ناگهان در بیداری دیدم ایشان آمدند بدون عمامه و عبا و قبا، با ← ادامه
مرحوم آشیخ ذبیح الله قوچانی از آن خوب خوبها بودند.
من چند نفر را در زندگیم که دیدم، اینها چیزهای استثنایی بودند.
خدا رحمت کند مرحوم آشیخ مجتبی قزوینی در مشهد و مرحوم آقای فکوری در قم ، یک خصوصیاتی ← ادامه
صحبت اصالة الوجود و اصالة الماهیه بود، چند تعبیر جالب داشتند:
یكی این بود كه این بحث مطرح است كه وجود به نظراصالة الوجودیها معنای واحدی است و بر موجودات مختلف اطلاق می شود.
{مثلا}درخت موجود است، آب موجود است ← ادامه
گاهی می فرمود:
اگر انسان باطن گناه و ملكوت آن را متوجه بشود فكر گناه هم نمی كند.
{مرحوم حاج سید مرتضی خلخالی می گفت:
مرحوم آسید عبدالهادی شیرازی معصیت كه نكرده بماند، فكر معصیت هم به خود راه نداده ← ادامه
به بعضی از مکانهایی که برخی از مردمی که چندان اهل رعایت مسایل شرعی نبودند نمی رفتند،
حتی در ساعات خلوت که کسی در آنجا نبود.
می فرمودند: در این مکانها معصیت خدا می شود.
در رابطه با حدیثی صحبت شد كه آیا این حدیث در مقام مدح جمعی است یا در مقام ذم آنها.؟
ایشان یك انتقالات خیلی لطیف از موارد دیگر احادیث در تبیین آن حدیث فرمودند كه خیلی لطیف است.
در حدیثی ← ادامه
جذبه معنوی ایشان به گونهای بود که انسان از نبودن در محضر ایشان، بیطاقت می شد.
گاهی با آقای موسوی نژاد راه می افتادیم از مشهد به قوچان،{در زمان اقامت ایشان در آن شهر} فقط برای دیدن ایشان و هیچ ← ادامه
یک روزی همراه ایشان به خانه کسی رفتیم، در زدیم.
ایشان بلافاصله حلقه در را گرفتند كه در باز نشود.
اول متوجه نشدیم که ایشان چرا این کار را کرد.
اما بعد منتقل شدیم كه خیلی از جاها یك خانمی ← ادامه