قصه های مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

چند خاطره از مرحوم آقا ضیاء عراقی!

1- مرحوم آقا ضیاء (استاد مرحوم حاج شیخ) در درس بسیار عصبانی بود.

روزی شاگردی سر درس بر ایشان اشکال کرد، نگاهی به شاگرد نمود و دید او قدی کوتاه و عمامه‌ای بزرگ دارد فرمود:

لاتحک ایها الاستکان فوقه نعبلکی ← ادامه

اخته شدن یهودیان شهر حلب!

سلطان سوریه نامه‌ای به امیر حلب نوشت که “احصوا کل یهودی بلد” یعنی یهودیان این شهر را سرشماری کنید!

می خو است تعداد یهودی‌های شهر حلب را بداند.

گویا مگسی روی حاء “احصوا” فضله کرده بود، امیر حلب آن را ← ادامه

عظمت مرحوم آشیخ محمد حسین کمپانی!

در مجلسی که داماد مرحوم آشیخ محمد حسین کمپانی حضور داشت،  راجع به آن مرحوم مطالبی بیان داشت، از جمله آن که  گفت:

ایشان شخصیت فوق العاده عجیبی بودند، از نظر علوم و کمالات، مقدار زیادی از نوشتجات را در ادامه

نتیجه متفاوت سخاوت و بخل!

برنامه پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در جنگها چنین بوده که عده‌ای را می‌فرستاده به طرف قبیله‌ای که هدایتشان کنند.

ابتداءً اسلام بر آنها عرضه می‌شد و در صورتی که امتناع می‌کردند یا باید جزیه می‌پرداختند و یا ← ادامه

نتیجه درس نخواندن!

نقل شد شخصی که درس درستی  نخوانده بود در مجلسی از او می پرسند ریش‌تراشی شرعا چطور است؟

او به خاطر این که چند جوان ریش‌تراش در مجلس حضور داشتند در پاسخ   گفته بود:

برای جوان اشکالی ندارد، برای پیرمردان ← ادامه

کدامیک پول را بیشتر دوست دارند؟!

دو برادر بعد از فوت پدر ما ترک را تقسیم کردند.

یکی عایدی از ارثیه‌اش را به قدر لازم برمی‌داشت و باقی را کنز می‌کرد و پس‌انداز می‌نمود.

دیگری به مقدار لازم برمی‌داشت و باقی را انفاق می‌کرد.

روزی برادری ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا