حکایت پهلوان فقیر شیخ حسن مطلق ! ش 1

مرحوم آقا نجفی قوچانی در یک روز جمعه تمام طلبه‌ها را به نهار در باغ وکیل قوچان دعوت کرد.

[ظاهرا این رسم هر ساله ایشان بوده است.]

و نهار آن روز فتیر مسکه (یکی از غذاهای محبوب محلی) بود.

شیخ ← ادامه

طوطی سنی و طوطی شیعه!

در بازار بغداد دکاندار سنی‌ای، طوطی‌ای را تربیت کرده بود که می‌گفت:

«ابوبکر خلیفة رسول الله».

شیعه‌ای در مقابل او دکان داشت، ناراحت شد، طوطی دیگری تربیت کرد که بلافاصله بعد از سخن طوطی سنی می‌گفت:

فَلا صَدَّقَ وَ لا ادامه

تمام دروس

بسم الله الرحمن الرحیم

(در مواقع بروز مشکل از این قسمت استفاده کنید)

در صورت مشکل در پخش با بارگیری دروس از این بخش استفاده کنید. (پایین صفحه)

یا به صفحه گوگل درایو مراجعه کنید.

برای کاربران داخل ایران بارگیری ادامه

گرامافون کافه‌چی!

حاج علی آقا دلیری:

قهوه‌خانه‌ای بود، در خیابان طبرسی نزدیک مسجد صفارزاده(که مدتی مرحوم حاج شیخ امام جماعت آن مسجد بود).

صاحب این قهوه‌خانه گرامافونی داشت که برای جلب مشتری صدایش را بلند می‌کرد.

کسبه متدین اطراف مسجد مثل آقایان ادامه

از بازار آهنگرها وارد شدی!

حدود سال 1360 شمسیآقای قرائتی به مشهد آمده بود.

در مجلسی که عده ای از جمله مرحوم آقاجان حضور داشتند. فرد نامبرده از حوزه نجف انتقاد کرد و گفت: من برای زیارت به نجف اشرف رفته بودم وقتی می‌خواستم ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا