غذای با برکت و آب شفابخش!
آقای محمد ذاکری:
فاطمیه سال 1395 بود. همراه طلبه جوانی به نام آقای مهدوی به عنوان مبلغ گردشی به روستاهای قوچان اعزام شده بودیم.
چند روز به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها باقی مانده بود که به روستای جعفرآباد ← ادامه
آقای محمد ذاکری:
فاطمیه سال 1395 بود. همراه طلبه جوانی به نام آقای مهدوی به عنوان مبلغ گردشی به روستاهای قوچان اعزام شده بودیم.
چند روز به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها باقی مانده بود که به روستای جعفرآباد ← ادامه
حاج صادق آقا:
در دیزادیز (از روستاهای اطراف قوچان) چشمهای هست که ایشان آن جا وضو گرفتند.
حدود هشت سال قبل (از تاریخ نقل) اهالی گفتند:
با این که در این سالها معمولا آبهای چشمه ها کم می شود
اما ← ادامه
حاج باقر آقا:
با ماشین از قوچان به مشهد میآمدیم. مرحوم حاج آقا دو صندلی کرایه میکرد، یکی برای خودشان و یکی هم برای من و اخوی.
ما هم دو تا بچه عرب شلوغ بودیم، میرفتیم روی صندلیهای خالی ماشین ← ادامه
حاج باقر آقا ذبیحی:
در مدرس مدرسه عوضیه مراسمی بود.
طلبه جوانی مدح امیرالمؤمنین میخواند صدای خوبی داشت.
تا این که در خواندن قلقلهای معمولی داد،
حاج شیخ ایشان را نهی کرد.
← ادامه«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از
حاج آقای سیدان
بسیاری پیش میآمد که مشکلاتی که در ذهن انسان بود، نگفته مرحوم حاج شیخ مطرح میکردند.
این جور قضایا تصادفی نبود و مکرر در مکرر اتفاق میافتاد.
به قدری این مسأله تکرار میشد که یک مرتبه به ← ادامه
حاج آقای سیدان :
مدتی بود در رابطه با این آیه شریفه
لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا (الأنبياء : 22)
فکر میکردم که این چه استدلالی است و با چه برهانی مطابقت میکند. و…،
یک شبهه این طوری ← ادامه
حاج آقای سیدان:
فاطمیهای بود من در قوچان برای منبر دعوت شده بودم.
یادم میآید که در منبر، اول سوره بقره را مطرح کرده بودم:
ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ (2)
بعد این اشکال مشهور را مطرح کرده ← ادامه
حاج شیخ:
یکی از اهالی قوچان به شدت مریض شده بود و با همان مرض هم فوت کرد. قبل از فوت به عیادتش رفتم.
حالش به قدری خراب بود که مرا نشناخت.
اما با همان حال خراب پوسته شکلاتی دستش ← ادامه
حاج شیخ:
بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردی جلسهای در مدرسه عوضیه قوچان بود که در آن راجع به تقلید بعد از ایشان صحبت میشد.
یکی از حضار گفت اما میرزا عبد الهادی شیرازی از اطراف شبهه خارج است، ← ادامه
حاج شیخ:
یک نفر دهه محرم در قوچان مهمان ما شد، در ماه محرم از مساجد و تکایا حلیم به منزل ما میفرستادند،
خود من همان حلیم را میخوردم و پذیرایی از مهمان هم با همان حلیم بود.
روزی مهمان ← ادامه
آقای محمدرضا بهره مند نقل کرد:
استادی داشتیم در مشهد که گاهی بعد از درس حکایات و خاطره هایی را بیان می کرد.
از جمله می گفت:
روزی خدمت مرحوم آیت الله میلانی بودیم، شخصی از ایشان درخواست استخاره کرد.← ادامه