در فهم مطالب اگر از معصومین مدد بگیری…

حاج باقر آقا:

در عراق با کسی بحثی راجع به مطلبی داشتیم.

بعد که به ایران آمدیم برای همین بحث با آن آقا نزد آقاجان رفتیم.

آن آقا رو به ایشان گفت ما با باقر آقا بحثی داشتیم، بگویید حق ادامه

همین طوری که هست بفروشید!

حاج باقر آقا:

منزلی داشتیم در خیابان راسته نوغان مشهد،

مرحوم حاج آقا تصمیم به فروش آن گرفته بودند،

من اجازه خواستم که  خانه را سر و صورتی بدهم.

فرمودند: نه همین طور که هست مشتری بیاورید.

«روزنه‌ای به

ادامه

یک دقیقه هم فاصله نشد

حاج آقای سیدان:

یادم می‌آید که مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی -رضوان الله تعالی علیه- چهارشنبه‌ای به من فرمود فردا بیا با شما کار دارم.

منزل ما عیدگاه، خیابان تهران بود، منزل حاج شیخ طرف دریا دل بود،

برنامه من ادامه

به فرزندانشان رسیدگی مادی نمی کردند!

هر جور بقیه طلبه‌ها زندگی می‌کنند!

حاج باقر آقا:

حاج آقا می‌فرمود هر جور طلبه‌ها زندگی می‌کنند، شما هم همان جور زندگی کنید.

گاهی هیچ نداشتیم

حاج باقر آقا:

سال 39 قم بودیم، در قم هیچی نداشتیم نه شهریه و ← ادامه

خانه باشد برای روحانی شهر!

حاج باقر آقا:

همان ابتدایی که آقاجان ساکن قوچان شدند قوچانی‌ها برای ایشان منزلی تهیه کردند.

ایشان برای تأمین هزینه سفر به قم بخشی از این خانه را فروختند.

پس از این که ایشان به مشهد مهاجرت کردند، آن خانه ← ادامه

بچه‌ها چند روز است چیزی نخورده‌اند!

شیخ علیرضا ایمانی:

حدود سال 41 از نجف به مشهد آمدم. ظهر بود. رفتم منزل مرحوم حاج شیخ،

خانه ایشان هنوز برق نداشت.

در خانه را زدم. دختر بچه‌ای در را باز کرد. رنگ و رویش پریده بود. خودم را ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا