هدیه ملک سعود و پاسخ آیه الله بروجردی
قضیه ذیل در رساله الإسلام (مجله دارالتقریب در مصر که قبل از آقای بروجردی به نام رساله التقریب منتشر می شد) چاپ شده است.[1] در آنجا نوشته اند:
«شنیدیم سعود بن عبدالعزیز هدیه ای برای آیه الله بروجردی فرستاده و از منبع موثّقی مطّلع شدیم که آیه الله بروجردی نامه ای به سفیر حجاز در تهران نوشته است. ما به آن نامه دست یافتیم و چون محتوای نامه شامل روح برادری و اخوّت و کرامت علمی است، آن را منتشر می کنیم».
آقای بروجردی این نامه را به حمزه غوث[2] سفیر عربستان در ایران نوشته و در آن ذکر کرده بود: جعبه ای حاوی پانزده نسخه قرآن و قطعاتی از پرده کعبه و… به دست من رسید و من در قبول آن متحیّر شدم، چون رسم من این نیست که از ملوک و اُمراء هدیه ای قبول کنم، امّا اشتمال این هدیه بر قرآن و قطعاتی از پرده کعبه مرا ملزم کرد، بپذیرم؛ لذا قرآن ها و قطعات پرده کعبه را برداشتم و جعبه را با بقیّه مافیها به شما (یعنی سفیر) اهدا کردم تا در اوقات نماز و دعا به یادم باشید. و چون امر حج در این ایّام به دست جلاله الملک است، من در مقابل، حدیث طولانی در صفت حجّ رسول الله صلی الله علیه و آله را که مسلم در صحیحش[3] و ابوداود در سننش[4] نقل کرده اند، به ایشان اهدا می کنم که از آن بیشترِ احکام حج، اگر نگوییم تمام احکام حج، به دست می آید.[5]
در ادامه آقای بروجردی مطالبی موعظه گونه در باب وحدت کلمه مسلمانان ذکر کرده است. آقای صافی این قضیه را در کتاب فخر دوران با تفاوت نقل کرده است.[6]
عبارت رساله الإسلام این است:
” و قد بلغنا أنّ جلاله الملک المعظّم سعود بن عبدالعزیز قد أرسل بهدیّه سنیّه إلی السید الجلیل العلّامه الأکبر الحاج آقا حسین بروجردی کبیر مجتهدی الشیعه، و علمنا من مصدر وثیق أنّ سماحه السید الجلیل قد بعث بکتاب منه إلی سفیر المملکه السعودیه بطهران، و استطعنا لن نحصّل علی نصّه، و نحن نسجّله مغتبطین بما فیه من روح الأخوّه و الحفاظ و الکرامه العلمیه.
قال سماحته:
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم و رحمته. لمّا بعد: فقد بلغنا کتابکم مع السید یوسف بو علی[7]، و معه حقیبه کبیره ذکرتم أنّها تحتوی علی خمس عشره نسخه من القرآن الکریم و علی قطع من حزم ستار الکعبه الشریفه و علی…، و أنّ جلاله الملک أمر بإرسالها إلیّ، فتحیّرتُ فی الأمر؛ لأنّ سیرتی عدم قبول الهدایا من المملوک و العظماء، و لکن اشتمال هذه الهدیّه علی القرآن الکریم و ستار الکعبه الشریفه ألزمنی قبولها، فأخذت نسخ القرآن الکریم و القطع من حزام ستار الکعبه الشریفه، و أرسلت الحقیبه بما بقی فیها إلی جنابکم هدیّه منّی إلی شخصکم لأکون علی ذکر منکم فی أوقات الصلوات و الدعوات، و لمّا کان أمر الحجّ فی هذه السنین بید جلاله الملک أرسلتُ حدیثاً طویلاً فی صفه حجّ رسول الله صلّی الله علیه و آله رواها مسلم فی صحیحه و أبوداود فی سننه، و یستفاد منه أکثر أحکام الحجّ إن لم یکن کلّها، لترسله إلی جلاله الملک هدیّه منّی إلیه، و تبلّغه سلامی و تحیّاتی، و أسأل الله عزّ شأنه أن یؤلّف بین قلوب المسلمین، و یجعلهم یداً واحده علی من سواهم، و یوجّههم إلی أن یعملوا بقول الله تعالی: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا»[8]، و لن یجتنبوا التدابر و التباغض و اتّباع الشهوات الموجبه لافتراق الکلمه، و أن یلتزموا بقول الله: «یا أیّها الّذین آمنوا إذا ضربتم فی سبیل الله فتبیّنوا و لاتقولوا لمن ألقی إلیکم السلام لست مؤمناً تبتغون عرض الحیاه الدنیا»[9]، و السلام علیکم و رحمه الله.
به نظرم از آقای حاج آقا رضا صدر شنیدم: این اقدام مرحوم آقای بروجردی در مجامع اهل سنّت خیلی به عظمت تلقّی شده بود، چون علمای اهل سنّت غالباً جیره خوار دولت ها و حکومت ها هستند و عدم اعتنای عالم بزرگ به زخارف دنیوی و عدم قبول هدایا از ملوک، برای آنها خیلی مهم جلوه می کرد، علاوه بر این استثنا کردن قرآن و پرده کعبه با عبارت «ألزمنی قبولها» در این جهت بیشتر مؤثّر بود.
یک وقت من به آقای بروجردی عرض کردم: جواب نامه ای که حضرت عالی مرقوم فرمودید، در مجامع اهل سنّت خیلی با اهمیت تلقی شد. آقای بروجردی فرمود: عجیب این بود که ملک با این که متصدّی امر حجّ است، وقتی نامه به دستش رسید، گفته بود به منبع مذکور مراجعه کنند و وقتی این حدیث طولانی را که از حضرت امام باقر علیه السلام نقل شده، دید، گفته بود: ما این حدیث را ندیده بودیم.
[1] رساله الأسلام، السنه الثامنه، العدد الأوّل، جمادی الآخره ۱۳۷۵، ص۱۰۵-۱۰۷.
[2] وی در زمان ولیعهدی سعود بن عبدالعزیز سفیر عربستان در ایران بود و به عنوان «وزیر مختار مملکت سعودی» شناخته می شد.
[3] صحیح مسلم، ج۲، ص۲۷۴، ح۱۲۱۸.
[4] سنن ابی داود، ص۲۹۴، باب۵۷، ح۱۹۰۵.
[5] در کتاب حجّه الوداع کما رواها أهل البیت (ص۳۶۰-۳۷۲) مصادری که روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل کرده اند، به تفصیل ذکر شده، سپس روایت جابر از طریق اهل سنت با حدیث معاویه بن عمّار از طریق شیعه مقارنه و مقایسه شده است.
[6] عبارت حضرت آیه الله صافی گلپایگانی (د ظلّه) در کتاب فخر دوران (ص۵۵-۵۶) این است: «سعود هدایایی خدمت آقا تقدیم داشت که متضّمن قرآن کریم و پرده خانه کعبه معظّمه و تعدادی عبای نفیس بود. آقا در جواب او آن نامه تاریخی را که در مجلّه رساله الإسلام تحت عنوان «مشافهه بین جلاله ملک سعود و الإمام البروجردی تظهر منها السماعه الروحانیّه» منتشر شد [نوشت]. آقا در این نامه بعد از تعارفات می فرمایند: رسم من نیست که از ملوک و سران هدیه قبول کنم، ولی چون هدایای شما متضمّن دو چیز بزرگ (قرآن کریم و پرده خانه کعبه) بود، آن دو را پذیرفتم، و امّا عباها را فرستادم که شما هنگام نماز در آنها به من هم دعا کنید، و من هم به شما هدیه می کنم حدیثی را که در احکام حج، مسلم از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت نموده است.
آنچه در این نامه مهم بود: اوّلاً توجّه و احاطه آقا به احادیث و روایات عامه است، و ثانیاً این حسن انتخاب…».
[7] او واسطه میان آیه الله بروجردی و سفیر بود. (ش)
[8] آل عمران (۳): ۱۰۳.
[9] نساء (۴): ۹۴..