آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله):
🔹صاحب جواهر در حال نزع (لحظات آخر عمر) بود. دمِ جان دادن فرمود: شیخ مرتضی انصاری را بیاورید!
در حرم به شیخ گفتند: صاحب جواهر سراغ تو را گرفته است. شیخ آمد و صاحب جواهر به ایشان گفت: کجا بودی؟!
.گفت: در حرم برای شفای شما دعا می کردم. صاحب جواهر فرمود: من رفتم و این امّت را به تو سپردم.
بعد از وفات صاحب جواهر، مردم به شیخ رجوع کردند. شش ماه گذشت؛ اما شیخ انصاری رساله ای برای مقلدین ندادند. علتش را از ایشان پرسیدند.
شیخ انصاری فرمودند: در زمانی که مباحثه می کردم کسی که به نام سعید العلماء در بابل از من أقوی بود، با احراز اقوائیت او، رساله دادن را جایز نمی دانم.
رجوع کردند به سعید العلماء در بابل. وی گفت: سلام مرا به شیخ برسانید و به او بگویید: استصحاب شما ساقط است. وجه سقوط آن، این است که آن زمان من أقوی بودم، اما حالا شما اقوی هستید!
قاصد بازگشت به شیخ پیغام سعید العلماء را رساند.
این شد که شیخ رساله ای نوشتند و در حاشیه این رساله مکتوب فرمودند:
در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عمل به رساله من از باب أکل میته و اضطرار مانعی ندارد!
این علم و این زهد و این دیروز و این امروز!
@Nardebane_feghahat