علی دوانی می نویسد:
🔸 وقتی در قم بودیم، چون هنوز میان محمدرضا پهلوی با آیت الله بروجردی بهم نخورده بود و هر از چندی به ملاقات ایشان به قم می آمد،
روزی در ماه رمضان با لباس شخصی از یک اتومبیل به طور ساده نزدیک منزل آیت الله بروجردی پیاده می شود و با راننده اش می رود درِ خانه آیت الله را می زند. مدتی معطل می شود تا در را باز می کنند و می رود داخل.
مدّتی هم طول می کشد تا آیت الله را که خواب بوده، بیدار می کنند و می گویند: شاه آمده و در بیرونی، منتظر شماست.
بعد که آیت الله وارد می شود و می نشیند و مشغول گفتگو می شوند، گویا شاه التماس دعا داشته است. در این وقت برای شاه چای می آورند.
شاه می گوید: «روزه هستم.» آیت الله می گوید: «بفرمایید. مسافر روزه ندارد!».
🔹 شنیدم که شاه در آن سفر گفته بود: من ۲۰ دقیقه در خانه ایشان مُعطّل شدم تا او وارد شد!
📚 نقدِ عُمْر ج1 ص516
@Nardebane_feghahat