درباره اخلاق حاج شیخ، آقای داماد به نظرم از آقای آسید محمد بهبهانی نقل کرد که در زمان مرجعیت عام آقای حاج شیخ، مرحوم بهبهانی مهمان وی شد.
وقتی مرحوم بهبهانی احتیاج به تطهیر پیدا می کند، آقای حاج شیخ فوراً برای او آفتابه را پر از آب می کند.
آقای حاج شیخ در این فکرها نبود که من مرجع تقلیدم، بلکه وظیفه خود می دانست که از مهمانش پذیرایی کند.
آقای حاج آقا مرتضی حائری می فرمود:
دخترخاله حاج شیخ که پیرزنی بود، مهمان حاج شیخ و جزء عائله وی گردیده بود.
حاج شیخ به والده ام درباره آن پیرزن توصیه می کرد: من پیر شده ام و قدرت ندارم، اگر پیر نبودم آفتابه اش را پُر می کردم. شما رعایت حال این پیرزن را بکنید!