لن تجد قلوبكم حلاوة الایمان حتى تزهدوا فى الدنیا،
هرگز مزهى ایمان را نخواهید چشید مگر این كه زهد در دنیا داشته باشید!
گفتیم خداوند به روح ولایت مرحمت كرده بر بدن، كه بدن به فرمان روح است، هر چه اراده كند روح، بدن اطاعت مىكند، ولایت عجیب و غریبى دارد بر بدن، بدن ابدا نمىتواند از فرمان روح تخلف كند. -ولایت تكوینى به اصطلاح طلبگى-
شخص مؤمن در موقع نماز چون ایمان آورده ـایمان به معناى باور است- مهلكات و منجیاتش را فهمیده، ایمان به مبدأ و معاد و آخرت و قیامت و جنت و نار پیدا كرده، تصدیق كرده اینها را، قهرا این علم و ایمان وادار مىكند روح انسان را، و روح انسان هم فرمان مىدهد به بدن كه یاالله پاشو نماز بخوان! تا با یك معصیتى مواجه شد، فورى روح ایمان دارد فرمان مىدهد به چشم، چشمهایت را بپوش! ولو میل هم داشته باشد كف نفس مىكند، جلوى نفس اماره را مىگیرد.
اگر هم ایمان نباشد یا اگر ضعیف باشد علمش علم زبانى است، قلبى نیست، این شنیده كه نظر به نامحرم حرام است اما علمش زبانى است، كه در روز قیامت برایش حجت است، تو كه مىدانستى حرام است چرا كردى؟
و لن تجد قلوبكم حلاوة الایمان حتى تزهدوا فى الدنیا، مزهى ایمان را نخواهید چشید، ـلن براى نفى ابد است- هرگز مزهى ایمان را نخواهید چشید مگر این كه زهد در دنیا داشته باشید، تا محرمات را اجتناب نكنى، ورع و پرهیزكارى نداشته باشى، مزهى ایمان را نخواهى چشید. صریح روایت است.
شب اول عرض كردم كه فرمایشات انبیاء و ائمّه از قبیل «الخبر بحتمل الصدق و الكذب» نیست، احتمال كذب معنا ندارد در آنجا، اینها خلفاء الله هستند، مىبینند و حرف مىزنند، اینها از پشت پرده كه حرف نمىزنند كه احتمال بدهى راست باشد احتمال بدهى دروغ باشد.
وقتى كه فرمود: و لن تجد قلوبكم حلاوة الایمان حتى تزهدوا فى الدنیا راست است، او حقایق را مىبیند، از طرف خدا مبعوث شده براى هدایت مردم، خدا پرده را از جلو قلب او برداشته، حقایق را مشاهده مىكند، واقعیات را مشاهده مىكند.
حذّر و أنذر عبادی عن إتباع الشهوات فإن القلوب المعلّقة بشهوات الدنیا محجوبة عنّی، این از احادیث قدسى است، بترسان بندگان مرا از پیروى شهوات نفس! مبادا دنبال شهوات نفس بگردند، كاملا حذّر و أنذر هى تأكید مىكند، تحذیر كن! انذار كن! بترسان! عبادی، بندگان مرا، اینها را خلق كردهام براى رحمت، براى این كه آنها را به بهشت ببرم! بترسان دنبال شهوات نروند!
فإن القلوب المعلقة بشهوات الدنیا محجوبة عنی، خبر است، خبرى است از ناحیه خداوند عالم، حتمى است دیگر، مىفرماید: دلهایى كه بستگى به شهوات دنیا داشته باشند ـمعلقه یعنى بستگى به شهوات دنیا دارند اینها از من محجوب هستند؟ یعنى از رحمت من محروم هستند.
این خبر بیا و برو ندارد، یحتمل الصدق و الكذب نیست، گاهى یك كسى از پشت پرده فكر مىكند یك فرضیهاى مىدهد، این احتمال دارد راست باشد، احتمال دارد دروغ باشد، روزنامه یك چیزى نوشته احتمال دارد راست باشد، احتمال دارد دروغ باشد، ما طلبه ها در حاشیه ملا عبد الله خواندهایم كه الخبر یحتمل الصدق و الكذب.
اما كلام خدا این صحبتها نیست، فرمایشات انبیاء یحتمل الصدق و الكذب نیست، دیگر این حتمى است، وقتى كه فرمود: آن دلى كه به شهوات دنیا بسته باشد محجوب است، دیگر باید باور كرد.
ما این علم را صحبتش را مىكنیم كه دنبالش باور هم باشد ـنه لقلقهى زبان، ممكن است من بلد باشم اما وارد قلبم نشده باشد، علم غیر از ایمان است، ممكن است انسان چیزى را بداند اما باور نكند، یا اگر هم باور كند باورش ضعیف باشد، مرتع شیطان واقع بشود انسان، بعد مىبینى همان ایمان هم از دست انسان…العیاذ بالله!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”