یکی از اهل ریاضت، به در مسجدی رسید، شیطان را دید ایستاده پا را درون مسجد میگذارد و بیرون میآورد.
به او گفت: «اینجا چه میکنی؟»
گفت: «در این مسجد، جاهلی نماز میخواند و عالمی خوابیده است، من قصد دارم به جاهل برسم و در حال نماز او را فریب دهم، هیبت آن عالم نمیگذارد وارد مسجد شوم!»