در شب عاشورایی وارد مدرسه قوام شدم، دیدم تمام حجرهها خاموش است،
طلبهها یا به کربلا رفته و یا به حرم مطهر مشرف شدهاند.
مشهدی حسن خادم هم تنها در یک ایوان نشسته و زانوی غم به بغل گرفته است.
مشهدی حسن تا چشمش به من افتاد با دلشکستگی گفت: ببییند خداوند عالم توفیق را از من گرفته که در شب عاشورا مجبورم در مدرسه بمانم و توفیق زیارت و یا مجلس عزا را ندارم.
به او گفتم ناراحت نباش،
در شب عاشورا همه اهل بیت و اصحاب مشغول عبادت بودند، غیر از قمر بنی هاشم سلام الله علیه که در اطراف خیمه گشت میزد و خیام طاهره را حفظ میکرد.
آیا میتوانی بگویی ثواب حضرت از بقیه کمتر بوده است؟!
تو هم اموال زائرین را حفظ میکنی که با خیال راحت زیارت و عزاداری کنند.
وی با شنیدن این مطلب بسیار خوشحال شد و با کمال آرامش مشغول دعا و زیارت گردید.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی