الدنیا دنیاوان دنیا بلاغ و دنیا ملعونة، این دنیا دو جنبه دارد؛ از یك جهتش خوب است، بلاغ است براى آخرت كه انسان را به مقصد مىرساند و از یك جهتش ملعون است، مطرود است، مغضوب است.
نظیرش، مثالش آب دریاست؛ آب دریا از یك جهت خوب است، از یك جهت ضرر دارد، مثلا یك قافلهاى سوار شدهاند مىخواهند به ساحل دریا به یك جایى بروند، حالا از این آب دریا استفاده مىكنند، كشتى از روى آب سیر مىكند، اهل كشتى به این آب احتیاج دارند كه باید كشتى آنها از این آب سیر كند، و بعد خودشان هم تشنه مىشوند احتیاج دارند، از توى كشتى از بالا كوزه هایشان را آویزان كنند، مثلا آب برمىدارند از این دریا، تصفیه مىكنند چاى درست مىكنند، غذا درست مىكنند مثلا.
اگر اینها به همان مقدار لازم استفاده كردند از این آب دریا، كوزههایشان را هى آب كردند و كشیدند بالا، اگر كسى كوزه نداشت آن كه كوزهاش را كشیده است بالا یك خورده هم به رفیقش مىدهد ـزكات است، خمس است، چیزهاى دیگر مثلا حقوق فقراست- اگر این كار را كردند نجات پیدا مىكنند.
ولكن اگر اهل این كشتى از آب دریا كشیدند بالا، به این آب شور علاقه پیدا كردند، به آب شور گندیده علاقه پیدا كردند، علاقه كه پیدا كردند هى تند و تند آب مىكشند بالا، ذخیره مىكنند، مىریزند و مىریزند و مىریزند كشتى را غرق مىكنند، هلاك مىشوند.
ببین! پس این دنیا دو جنبه دارد، اگر انسان این را مركب براى آخرت قرار بدهد او را نجات مىدهد، مزرعهى آخرت است و خدا هم ما را براى همین كار به دنیا آورده كه اینجا اسبابى فراهم كنیم، كمالى پیدا كنیم كه در آخرت یك مقام و درجهاى پیدا كنیم، براى همین آمدهایم، این دنیا، دنیاى بلاغ است كه انسان را مىرساند به آخرت و یك دنیا دنیاى ملعون است، الدنیا دنیاوان دنیا بلاغ و دنیا ملعونة.
خوب حالا ببینید آقا! آن كسانى كه میخ محبت دنیا، میخ مركب را به قلب كوبیده باشند، علاقه پیدا كرده باشند، این قلب مىمیرد، هلاك مىشود، دل مرده، تن مرده!
تن مرده همین مردن عرفى است كه مىبینید یك كسى مى میرد و روحش خارج مىشود، بدنش مىخشكد و مىپوسد، این تن مرده است.
دل مرده كدام است؟ دل مرده این است كه در عینى كه تن زنده است این میت بین الاحیاء است، این دلش مرده است، هركه دلش مرد به واسطهى محبت دنیا، قلبش مرد، حرف شنو دیگر نیست، آن نور علم به آنجا افاضه نمىشود، آن علمى را كه صحبتش را مىكنیم به او داده نمىشود.
لا یمسّه الا المطهّرون، علم قرآن، معارف قرآن، علوم قرآن اینها به كسانى كه پاك و پاكیزه باشند عطا مىشود، به دل میت كتابت نمىشود ایمان، علم داده نمىشود.
آ این قلبى كه میخ محبت دنیا به آن كوبیده شده باشد حرف شنو نیست، حرف نمىشنود، هر چه به او بگویند علاقه پیدا نكن به دنیا! نمىشنود، از حلال از حرام، از هر راهى كه باشد علاقه پیدا كرده دیگر، بندش نیست، مرتكب همه چیز مىشود تا این كه جمع كند مال دنیا را.
این قلب مرده حرف شنو دیگر نیست، اگر آیات قرآن تلاوت شود، اگر فرمایشات انبیاء گفته شود، اگر روایات، احادیث ائمّه خوانده شود این اگر هم بشنود علم زبانى مىشود، یاد مىگیرد، ممكن است یاد بگیرد، ـخوب بعضیها هم هستند اصلا در فكر یاد گرفتن هم نیستند اگر بر فرض هم حاضر بشود، چون محبت دنیا در قلبش هست دیگر این علمش علم زبانى مىشود- صحبت در این است كه انسان از خدا بخواهد آن علم را به او عطا كند، صحبت همهاش در همین كلمه است.
حب الدنیا رأس كل خطیئة، عمده همین محبت و علاقه به دنیا است، این میخ محبت دنیا اگر در قلب كوبیده شد قلب از كار مىافتد، هلاك مىشود، دیگر این قلب مرده است، دیگر حرف نمىشنود.
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”