«وقتی به آیةالله حکیم خبر دادند جمعی از زائران ایرانی را که قاچاق آمدهاند دستگیر نموده و برای هر کدام پنج سال زندانی بریدهاند و برای رئیس آنها هم پانزده سال، ایشان پسرشان سیّد مهدی را از بغداد احضار میکنند و میگویند: این زائران باید آزاد شوند.
با مشکلات بسیاری، کار انجام میشود و زائران خدمت ایشان میرسند. ایشان گریه میکنند و پیشانی پسرشان را میبوسند و
میگویند: دو شب است نخوابیدهام؛ اگر زنها و بچههای اینها فاسد شوند، من چه کنم؟!
رحمت خدا بر این فقیهان که بهراستی در عصر غیبت، غمخوار دوستان اهل بیت (علیهم السلام) و كافل ایتام آل محمّد (صلوات الله عليهم أجمعين) هستند.»
(ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۲، ص۳۳٤ – ۳۳٥؛ ناقل: شیخ محمّدرضا مامقانی)