نوار شماره 24، روزهاى آخر عمر (1) رمضان 1314
بسم الله الرحمن الرحیم
آقاجان این را براى همهمان مىگویم: آنچه الآن من مىبینم دنیا را فریبنده مىبینم، مردم فریبنده هم توى آن هست، چكار باید ما بكنیم كه فریب دنیا را نخوریم!
به همه مىگویم! اختصاص ندارد به…
با آن دو مقدمهاى كه گفته بودم: آدم یقین دارد مىمیرد، و یقین هم دارد چیزى هم از این دنیا با خودش نمىبرد، باز در عین حال، همین موقتى كه هست ـباید آدم بمیرد دیگر در عین حال همین موقتى فریبنده است! كه انسان مىداند كه از دنیا مىرود، اینجا نمىماند این یكى.
«هر كه آمد به جهان اهل فنا خواهد بود» [آن كه پایندهى و باقى است خدا خواهد بود]
یك مقدمهى دیگر هم ما مىدانیم كه از دنیا هم چیزى با خودش نمىبرد.
«هر كه آمد عمارتى نو ساخت رفت و منزل به دیگرى پرداخت»
این دو تا، بنا بر این، این دنیاى این طورى، باز هم فریبنده است، با این كه مىداند انسان این دنیا را نمىبرد با خودش، باز هم فریبنده است این دنیا.
آدمهاى فریبنده هم توى آن هست.
پس باید خیلى مواظب باشد، با آن دومقدمهاى كه عرض كردم كه انسان یقین دارد كه مىمیرد و از دنیا هم چیزى هم با خودش نمىبرد.
این دنیا امانت است، موقتى است، براى چى براى این دنیا یكدیگر را آدم بكشد؟! چرا دزدى بكند؟! چرا مال مردم بخورد؟! چرا چكار بكند؟! این فریبندگى دنیاست! پس آدم خیلى مواظب باشد با این كه این دو مقدمه اولى مسلم است، مواظب باشد كه فریب دنیا را نخورد، فریب مردم دنیا را نخورد آقاجان!
این است معناى فریبندگى آن، كه ببینید چطور فریب مىدهد! با این كه آدم مىداند این دنیا را كه نمىبرد با خودش، با خودش نیست این دنیا، چطور براى این دنیا باز یكدیگر را مىكشند! دزدى مىكنند! مال مردم مىخورند!
خدا به انسان گوش شنوا بدهد به ما آقاجان!
حالا یك چیزهایى را آدم مىفهمد كه در اول، در زمان سابق نمىفهمیدیم، حالا این دو مقدمه را فهیمدیم دیگر! مسلم است كه آدم باید برود دیگر! «آن كه پاینده و باقى است خدا خواهد بود» و آن مقدمهى دیگر هم مسلم است كه در دنیا چیزى با خودش نمىبرد، «رفت و منزل به دیگرى پرداخت» سابقها ما درست نمىفهمیدیم، حالا خوب مىفهمیم. الآن كه چیزى از من ساخته نیست قشنگ این معنا را مىفهمم.
در عین حال باید پناه به خدا ببریم كه ما را دنیا فریب ندهد، بله! چهار تا پول مثلا به دست آدم مىآید، یا یك نفر مىآید به آدم سلام مىدهد، آدم خوشحال مىشود، بله! این دنیا این طور است ها! چطور فریب مىدهد!
به یك سلام دادنى براى چى خوشحال مىشوى تو؟! سلام مىدهند به تو! سلام دادن مردم به انسان چیست؟! این چه كمالى است براى انسان؟! چرا فریب مىخورى؟! آقاجان! من چه بگویم؟
حالا ما خوب مىفهمیم، این معنا را الآن مىفهمیم، خدا به ما فهمانده است این را، الحمد لله رب العالمین، معذلك كلّه باز پناه به خدا ببریم از این كه دنیا ما را فریب ندهد! یك سر سالمى به گور ببریم، انشاء الله!
حالا غالب مردمِ حالا طالب ریاست هستند، فریبشان مىدهد دنیا! دو نفر به او سلام مىكنند این خیال مىكند كه آدمىشده! نه تو یك آدمى نیستى آقاجان! تو همانى كه از دنیا باید سوا بشوى! چیزى هم نباید ببرى! براى چى فریب مىخورى؟! سلام دادن یك نفر عوام به انسان چى مىشود؟!
بزرگانى در این دام افتادهاند و رفتهاند، دام فریب دنیا، سلاطینى كه آمدهاند در دنیا هزار سال سلطنت كردهاند كمتر، زیادتر، دیگران از بزرگانى آمدهاند اینها فریب دنیا را خوردند دیگر! خدایا! خودت حفظ كن!
حالا ما این معنا را الآن خوب مىفهمیم، قبلا در جوانى آدم خوب نمىفهمد!
باباجان! اینجا تو موقتى هستى، چكار مىكنى تو؟! یكدیگر را مىكشیم! مال هم را مىخوریم! دزدى مىكنیم! تقلب مىكنیم! دروغ مىگوییم! اینها براى چیست؟ دنیا است دیگر، فریب مىدهد!
آنچه كه من آقاجان فهمیدهام این است، بیشتر از این نفهمیدهام! در جوانى نمىفهمد آدم، حالا كه ما پیر شدهایم چیزى از ما ساخته نیست، حالا این معنا را حالا مىفهمیم! مىفهمیم كه این دنیا بابا فریبنده است، بله!
دروغ براى چى مىگوید آدم! براى چى تقلب مىكند آدم؟! براى چى دزدى مىكند، چرا یكدیگر را مىكشد؟! براى چیست؟!
من یادم مىآید یك نفرى گفتند به فرمان یك نفرى هى آدمها را تند تند مىكشت، پروندههایشان معلوم و كشندهاش هم معلوم!
او چكاره است كه فرمان مىدهد این فلانى را باید بكشید! دنیا او را فریب داده است دیگر! فلانى را باید بگیرید اعدامش كنید! تو چه كارهاى كه فرمان مىدهى؟! اگر از طرف خدا اجازه دارى، بله…
چى بگویم، من حال ندارم آقاجان…