شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت!

امروز خانه دل نور و ضیا ندارد
جایی که دوست نبود آنجا صفا ندارد

شهری است پر ز آشوب، کاشانه‌ای لگدکوب
آن دل که از تغافل شوق لقا ندارد

دزدان به کشور دل هرجا گرفته منزل
وان میر صدر محفل در خانه جا ندارد

یوسف که پیش حسنش خوبان بها ندارد
از کید و مکر اخوان قدر و بها ندارد

پیمانه‌ها نهادیم، پیمان ز دست دادیم
در حیرتی فتادیم کان منتها ندارد

ای شاه ماه‌رویان، وی قبله نکویان
دریاب عاجزی را کو دست و پا ندارد

از ما خطا و لغزش از توست عفو [از او امید] بخشش
سلطان به زیر دستان جز این روا ندارد

تیر دعای ما را جز لطف تو هدف نیست
گر لطف می‌نمایی پیکان خطا ندارد

شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت
جز دیده‌ای به رویت چشم عطا ندارد

 «مرحوم آیه الله میرزا علی اکبر نوقانی»

ا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا