«مرحوم حاج ملّا نصرالله تراب، متخلّص به شاکر، از شاگردان شیخ انصاری و همسفر ایشان در حجّ بیت الله بوده، و بعضی از سوانح و برکات این سفر را در لمعات آورده.
از جمله مینویسد: چون از میقاتگاهِ حج احرام عمره بستیم و وارد مکّه شدیم، استاد اعظم (شیخ انصاری) فرمودند: سعی بین صفا و مروه در روز به سبب کثرت سعیکنندگان دشوار است، امشب در ثلث آخر شب میرویم و سعی را به طور دلخواه به جا میآوریم.
ثلث آخر شب، آنجناب به بالین حقیر آمد و مرا بیدار کرده، همراه خود برد. مشغول سعی بودیم که آوازی از یک طرف شنیده شد که این چند آیه از قرآن را تلاوت مینمود:
إنّ في خلق السموات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لأولی الألباب الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکّرون تا إنّک لا تخلف المیعاد؛ آیهٔ ۱۹۰ تا ۱۹٤ از سورهٔ آل عمران.
به نوعی صدای او مؤثّر بود که گفتی نیش به دلها میزند. موی بر ابدان راست میشد. جناب استاد فرمودند: بروید به طرفِ این آواز و ببینید کیست که اینچنین تلاوت قرآن میکند؟! من رفتم تا به جائی که آواز او را میشنیدم. چون به آنجا رسیدم، همان آواز را به همان قدر از عقب سر میشنیدم! پس برگشتم. چون به همان موضع رسیدم، باز مانند اوّل آواز را از عقب سر شنیدم، و چند مرتبه به سرعت و شتاب رفتم و برگشتم و خواننده را ندیدم و مأیوس شدم.
آمدم خدمت استاد اعظم و کیفیّت را عرض نمودم. آن سرور فرمودند: این خواننده یا امام منتظر حضرت قائم است (عجّل الله تعالی فرجه) یا ولیّی از اولیاء است که اوتاد و رجالالغیب گویند ایشان را.»
(فاکهة الظرفا یا کشکول ابنالعِلم، ج۲، ص۳٤ – ۳٥)