بدن، مرکب ماست. ما سوار بر این مرکب هستیم. به این مرکب هم باید یك كمی خوراكی داد تا سر حال بیاید و ما را بِكِشد و بِبَرَد.
لذا ثلث آخرشب بلند شوید و دست و صورت را بشویید!
اگر به چای عادت دارید، یك چای بخورید. بعد در كُنج خلوتِ تاریكی بنشیند و با خدا یک قدری صحبت کنید!
با خدا همانطور صحبت کنید که با پدر و مادرتان صحبت می کنید.
نمیگویم دعاها را نخوانید، چرا، دعاها خوب است، ولی شما چون نوعاً معنی دعاها را نمیفهمید، لذّتی نمیبرید و نمیدانید چه میگویید.
حرفی بزنید که بفهمید.
به خدا بگویید:
«خدا! بنده تو هستم.
خدا! برده تو هستم.
خدا! همه چیزم از تو است.
خدا! اگر تو مرا رد کنی، کجا بروم؟
خدایا! تو در عطا و کرم و رحمتت به بدیِ اشخاص نگاه نمیکنی.
خدا پول بده، خدا حافظه بده.
خدا ذهن بده، خدا زن بده.
خدا شوهر بده، خانه بده.
سرمایه بده، آبرو بده.
تا نگیرم دست از تو بر نمیدارم.
بد هستم، به جای خود! حساب بدی و خوبی من سر جایش هست، ولی حسابِ کَرَم و لطف و بزرگی تو، حساب دیگری است.
خدا! باید بدهی. اگر تو ندهی، چه كسی میخواهد بدهد؟».
همینطور با خدا صحبت كنید.
یکقدری از این حرفها بزنید. یکقدری بدیهای خودتان را به زبان بیاورید.
آنقدر بگو تا وقتی كه حال گریه در تو پیدا شود.
بهصاحب منبر قسم! اگر سه شب این کار را بکنید، قلب شما منقلب میشود و خودتان همان جا به گریه میافتید.
گریه شما نشانه جواب مثبت خداست.
گریه شما نشانه «لبّیک» حق تعالی است.
گریه شما نشانه این است که بازار محبّت از دو طرف گرم شده است.
«یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ» شده است.
بعد یک صفایی در قلب شما پیدا میشود.
یک روشنایی در روح خودتان میبینید.
یک اطمینان قلب و طمأنینه خاطری در روح شما پیدا میشود.
این مطلب آثار زیادی دارد.
چند شب این کار را بکنید ببینید عوض میشوید یا خیر؟ تحقیقاً عوض میشوید.
تحقیقاً رحمت خدا شامل حال شما میشود.
آن ثلث آخر شب، کانون رحمت خدا و معدن و كان کرم حق تعالی است!
از سخنرانیهای مرحوم آیتالله تولاّیی خراسانی در مسجد النّبیّ قزوین، جمادیالاخری ۱۳۹۰ قمری