ماجرای حمال عمی!

نقل است در قرن نهم هجری در تبریز کودکی در پشت‌بام بازی می‌کرد، که در حین بازی پایش لیز می‌خورد و از بالا به پایین پرت می‌شود؛
پیرمرد حمّالی که امور زندگی خود را با حمل بار می گذارند كودك را که در حال افتادن بود دید؛ او به زبان محلی خود می گوید: «ساخلیان ساخلار» یعنی «نگهدارنده نگهدار»!

در این هنگام بچه آرام پایین آمده، او ‌را می گیرد و بر زمین می گذارد!
مردم که شاهد ماجرا بودند حمال پیر را در میان گرفتند، و لباس‌های او را تکه تکه کردند و به عنوان تبرک برداشتند و از او جویا می شدند که چگونه این‌کار را انجام داده؟! آیا او امام زمان است؟!! آیا او‌ از اولیای الهی است؟ و…
او پاسخ داد: ای مردم، من آدم فوق‌ العاده‌ای نیستم، کشف و کرامت ندارم، اکنون هم کار خارق‌ العاده‌ای نکرده‌ام، یک عمر من امر خدا را اطاعت کردم، یک لحظه هم خداوند دعای مرا اجابت کرد.
مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد.

 نام این  پیر مرد محمدحسین دیزه ای مشهور به حمال عمی می باشد.

آرامگاه وی در خیابان شهید مدنی(دارائی) شهر تبریز واقع شده است.و این مکان تحت نظارت اداره اوقاف شهرستان تبریز می باشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا