و لن تجد قلوبكم حلاوة الایمان حتى تزهدوا فى الدنیا،
مراتب زهد، چند درجه دارد زهد، زهد در دنیا یعنى چه؟ دو سه درجه براى زهد هست كه مختصرش را عرض مىكنم.
یك معناى زهد این است كه انسان از محرمات اجتناب كند، از او تعبیر به ورع مىكنند، یعنى چه؟ یعنى دنیا، دنیاى مذموم، به نظرش جلوه دارد، ارزش دارد، حظ و كیف دارد، میل قلبى به آن دارد، میل دارد كه به نامحرم نگاه كند، میل دارد كه از پولش استفاده كند، فرع بگیرد، اما از خدا مىترسد كف نفس مىكند.
این براى دنیا یك مختصر ارزشى قائل است، میل دارد دیگر، این بیچاره -البته یك مقدارى معرفتش هنوز كم است- دنیا را یك چیزى فرض كرده، قیمتى براى دنیا قائل است كه مثلا پولش زیاد باشد ولو از حرام، این لذائذ و شهوات دنیا را میل دارد، اما از خدا مىترسد، ایمان دارد.
آن كسی كه از خدا نمىترسد او كه او هیچى، صحبت او نیست، صحبت زاهد است، آدم متدین را بحث مىكنیم.
مراتب دیانت مختلف است، زهد مختلف است، یك مرتبهاش این است كه انسان به دنیا علاقه دارد، میلش را دارد، براى دنیا ارزشى پیش خودش قائل است، اما از خدا مىترسد، و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی، نفس اماره را از هواپرستى جلوگیرى مىكند، مىترسد كف نفس مىكند، میل دارد چشمهایش را مىبندد، میل دارد پولش اضافه شود از راه حرام، لكن از خدا مىترسد نمىكند، میل دارد غیبت كند دور هم جمع شوند غیبت كنند كیف كنند، لذت حیوانى ببرند، اما از خدا مىترسد غیبت نمىكند، تهمت نمىزند، خیانت نمىكند، پشت ترازو دروغ نمىگوید.
یك معاملهاى است كه اگر یك دروغ بگوید هزار تومان استفاده دارد میلش را دارد، هزار تومان برایش ارزش دارد، اما از خدا مىترسد، به یك دروغ ممكن است هزار تومان، ده هزارتومان استفاده كند، مثلا یك مشترى آمده در دكان یك جنسى را قیمت مىكند، مىگوید: آقا فلان كس این را به این قیمت از من خریده ندادهام، یك قیمت زیادى را مىگوید، یك دروغى مىگوید، این بیچاره هم یك آدمى است باور مىكند دیگر! این را آدم متدین مىداند باور مىكند، مىخرد از او، به یك دروغ ده هزار تومان استفاده ممكن است بكند، میل دارد، اما از خدا مىترسد.
یك درجه دیگر از زهد این است كه براى دنیا یك قیمتى قائل است، نهایت این است كه این حرام و حلال را یاد گرفته، مىداند كه اگر انسان از یك درهم بگذرد ده درهم خدا به او مىدهد در قیامت، اگر از این هزار تومان چشم بپوشد ده هزار تومان در آخرت به او مىدهند، این براى هزار تومان قیمتى قائل است اما در جنب آخرت نه، مىگوید: در جنب آخرت ارزشى ندارد، ولش مىكند و از خدا مىترسد، این براى دنیا یك ارزشى قائل است، اما این را حقیر مىداند نسبت به آخرت، این دومى بود كه عرض كردم.
آن اولى دنیا را خیلى زیاد علاقه دارد، خیلى دوست دارد، خیلى میل دارد از خدا مىترسد، این دومى دنیا را حقیر مىشمارد نسبت به آخرت، این درجهى دوم از زهد است. این معرفتش از اولى بالاتر است، این را نسبت به آخرت حقیر مىداند، یك درهم اگر اینجا خرج كند مىداند آنجا ده درهم به او مىدهند مثلا، اینها از باب مثال است، این براى درهم ارزش قائل است این پول است دیگر، اما نسبت به آخرت ارزشش كم است، این است كه ول مىكند این درهم را، ول مىكند این حرام را، زهد مىورزد.
یكى هست نه بالاتر است، اصلا براى دنیا ارزشى قائل نیست، مثل این كه انسان یك دانه خرما را، یك هسته خرمائى بدهد عوضش یك جوهرى بگیرد، این براى هسته خرما ارزشى قائل نیست، اینها درجات زهد است.
انسان باید متوجه باشد، مهلكات و منجیات خودش را پى ببرد، حواسش جمع باشد، طالب علم باشد براى عمل كردن!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”