«شیخ (انصاری) در اوائل زعامت و مرجعیّت، سال چهارم یا پنجم، برادر کوچک خود شیخ محمّد صادق را، که از طلّاب بافضیلت بود، مأمورِ دادنِ حقوق به طلبهها و کمک به مستحقّان کرد.
روزی شنید که شیخ محمّدصادق بعضی اوقات پول را توسّط نوکرش برای طلّاب یا مستحقّان میفرستد. شیخ از کار برادرش دلآزرده گشت و برادرش را بخواست و گفت:
مگر مردم باید زیر بار منّت چند نفر بروند؟ اوّل صاحب پول، دوم من، سوم شما، چهارم نوکر شما. … از آن زمان، ملّا رحمتالله مأمور رسانیدن حقوق به طلّاب و کمک به مستحقّان شد.»
(ضیاءالدین سبطالشیخ؛ زندگینامهٔ استاد الفقهاء شیخ انصاری، ص۱۳۷ – ۱۳۸)