مرحوم آقا شیخ جعفر محمدی:
ما در نجف تحصیل میکردیم شناختی از حاج آقا نداشتیم.
استادمان به ما گفت اگر میخواهید درس بخوانید و ملا شوید بروید پیش شیخ ذبیح الله قوچانی.
از جای ایشان سؤال کردیم و محل ایشان را یاد گرفتیم. شب رفتیم خدمتشان.
سلام کردیم و نشستیم.
ما با ایشان همشهری بودیم لذا گفتیم حاج آقا برای شما از قوچان گردو و کشمش میآورند، حال که آمدیم خدمتتان یک مقداری جوز و کشمش بیاورید بخوریم.
ایشان فرمود: چند دقیقهای بنشنید یک مقداری صحبت کنیم.
بعد از اتاق بیرون رفت و برگشت و دستش را دراز کرد و از تاقچه اتاق که جلو آن پرده انداخته بودند، یک سینی جوز و کشمش برداشت و گذاشت جلوی ما.
خوردیم و تمام کردیم. چند دقیقهای گذشت، خواستیم ایشان را امتحان کنیم.
دو مرتبه از اتاق بیرون رفت و ما تمام اتاق را نگاه کردیم و چیزی پیدا نکردیم.
ایشان که آمد گفتیم حیف از این جوز و کشمش شما که کم بود. ایشان هم دوباره دستش را دراز کرد و از همان تاقچه مقداری جوز و کشمش برداشت و جلو ما گذاشت.
فهمیدیم که خبرهایی است. عرق روی پیشانی ما نشست و نتوانستیم چیزی بخوریم.
بعد ایشان فرمود: عموجان دنبال این کارها نباشد، بروید دنبال درس خودتان، به فکر خودتان باشید.
ناقل: موسی الرضا جهانی
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی