بنوره و عظمته عاداه الجاهلون؛
جهال، نادانها، معصیت كارها هم به همان حول و قوهاى كه خدا داده معصیت مىكنند، اگر نباشد كه نمىتواند، نهایت فاعل مختار است، نباید این حول و قوه را، این قدرت را به غیر مورد صرف كند، این فعل، فعل خود این شخص است و اسنادش به خدا قبیح است، نباید به خدا نسبت داد، خوب معصیت، العیاذ بالله!فعل خدا نیست! ما جبرى نیستیم.
حالا اگر با این دست احسان كرد، خوب عنایت كنید، خداوند تبارك و تعالى از نیت مؤمن آگاه است، مىداند این قلبش پاك است، نیتش بر خیر است، آن وقت مؤمن وقتى كه اقدام خواست بكند بر عمل خیرى، خدا كمك مىكند.
یك مقدارى مطلب مشكل است، دقیق است، اما انشاء الله فى الجمله متوجه مىشوید.
ببین اگر خواست معصیت كند خداوند كارى دیگر ندارد، فقط اختیار به او داده است، حول و قوه هم داده، این فشار هست، دیگر خدا بیش از این به او كار ندارد، به اختیار خودش معصیت مىكند.
اما اگر مؤمن بود، آدم خوبى بود، خدا از نیت مؤمن مطلع است، مطلع بر ضمایر است، اگر نیت خیر داشت، خواست یك عمل خیرى را انجام بدهد، اگر خدا مصلحت دانست اسباب براى او فراهم مىكند، و اگر هم مصلحت ندانست اسباب فراهم نكرد بر همان نیتش جزا مىدهد، ثواب مىدهد.
آن وقت اگر مؤمن خواست كارى بكند خداوند تبارك و تعالى علاوه بر آن فشار، آن قدرت، آن حول و قوهاى كه داده یك مدد هم مىكند، حالا گاهى مدد مدد تكوینى است، او را كارى نداریم، گاهى هم اسباب خارجى است، خداوند تبارك و تعالى انبیائش را نصرت مىكند، گاهى یك رعبى خداوند به قلب كفار مىاندازد…خودش را نصرت مىفرماید، مؤمن را كمك مىفرماید، نصرت مختلف است، انبیائش را نصرت مىكند، توفیق مىدهد، اسباب فراهم مىكند، مؤمن را توفیق مىدهد. این اعانت و كمك خدا لطفى است زائد، براى مؤمن یك لطف علىحدهاى است!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”