اگر كسى چیزى از خدا و پیغمبر و امام رسید، عقلش به آن رسید و فهمید، خدا را باید شكر كند، اگر دید نمىتواند بفهمد روایت دارد باید توقف كند، روایات عدیدهاى دارد توقف كند، كه اگر انكار كرد لعله صدر منا، كه شاید انكارش منجر به كفر باشد در بعضى از جاها، چیزى را كه نفهمید باید سكوت كند!
این چماق انكار را بردارد بگوید این دروغ است، آن دروغ است، مگر حقایق، واقعیات در مدار فهم بنده و جنابعالى است؟! سرمان را زیر لحاف كردیم نمىفهمیم آفتاب طلوع كرده، من الآن نمىدانم آفتاب طلوع كرده این واقع عوض مىشود؟! وقتى آفتاب طلوع كرد، كرده دیگر، مىخواهد بنده بدانم یا ندانم.
حقایق و واقعیات دائر مدار فهم بنده نیست كه هنوز بوى شیر از دهانم مىآید، فلان مطلب درست نیست، فلان مطلب درست نیست، به چه دلیل، به چه دلیل! واقعیات در مدار فهم بشر نیست.
حقایقى هست در واقع، یك واقعیاتى هست در این دستگاه آفرینش، حقایقى، واقعیاتى مطالبى، علومى هست، بنده چه بدانم چه ندانم، خداوند واقع را به اختیار من كه نداده، هر چه را بنده فهمیدم همان را خدا درست كند همان جا، هر چه را كه من نفهمیدم، نخیر، خدا از بین ببرد!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”