کم ز خروسی مباش!

در میان نمازهای نافله، در مورد نافله شب بیشتر سفارش شده است. اگر هیچ نافله ای نمی خوانید لااقل نافله شب را ترک نکنید. سحر بلند شوید، مانند خروس ها که برای ذکر خدا بیدار می شوند. اگر حوصله ندارید یازده رکعت بخوانید، لااقل یک رکعت آخر را بخوانید، اگر باز هم حوصله ندارید، بلند شوید و یک «یا رب» بگویید و بخوابید. سحرها بلند شوید و استغفار کنید و قرآن بخوانید.

از خدا بخواهید لذت عبادت و نماز شب را به شما بچشاند، آن وقت دیگر لازم نیست که ساعت کوک کنید. ما که ساعت کوک می کنیم مریض هستیم، روحمان مریض است، مگر خروس ساعت کوک می کند؟!

کم ز خروسی مباش، مُشت پَری بیش نیست از سر شب تا سحر ذکر خدا می کند

گویند فقط یک شب، خروس ها ساکت بودند و آن هم شبی بود که فرعون به لشگریانش دستور داد وقتی خروس ها شروع به خواندن کردند به تعقیب حضرت موسی (علی نبیناوآله وعلیه السلام) بپردازند. به امر الهی، آن شب خروس ها نخواندند تا این که صبح شد و حضرت موسی و قومش از فرعونیان فاصله زیادی گرفتند.

البته با وجود این که خروسْ سحرها آواز می خواند و تسبیح خدا می گوید، شاعری از خروس گله دارد و در یک بیت شعر برای فهماندن عشق واقعی، خطاب به خروس می گوید:

ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

هر کس را می بینی که تألیفی دارد و خدمتی می کند و به جایی رسیده است؛ از شب زنده داری ها و رازونیازها و عبادات شبانه رسیده است. هنگام شب است که دوستان و عاشقان خدا با او درد دل می کنند:

برخیز که عاشقان به شب راز کنند گردِ در و بامِ دوست پرواز کنند
هر جا که بُوَد، دری، به شب دربندند الا درِ دوست را که شب باز کنند

شخصی بود که همیشه می گفت سحرخیز باش تا کامروا باشی. روزی شاه افرادی را مأمور کرد که وقتی او زود از خانه بیرون می آید بر سر او ریخته و همه چیزش را ببرند و این کار را هم کردند. شاه او را خواست و گفت چه شد؟ تو که می گفتی سحر خیز باش تا کامروا باشی ولی امروز دیر آمدی؟ او گفت: آن دزدها از من سحرخیزتر بودند لذا آن ها کامروا شدند.

سحر را از دست ندهید! یک ساعت مطالعه سحر، مطابق با چند ساعت مطالعه روز است.

استادی از شاگردش پرسید صبح ها چه ساعتی شروع به مطالعه می کنی؟ شاگرد گفت یک ساعت مانده به اذان صبح، استاد گفت خیلی کم است باید زودتر بیدار شوی.

شبِ مردان خدا روز جهان افروزست روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) فرموده اند: ما زالَ جِبرَئیلُ یُوصینی بِقیامِ اللّیلِ حَتّی ظَنَنتُ أنَّ خِیارَ أُمَّتی لَن یَنامُوا؛ (من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 13)

جبرئیل پیوسته مرا سفارش به نماز شب می کرد تا این که گمان کردم خوبان و برگزیدگان امت من هرگز نمی خوابند.

گویند عاشق و معشوقی با هم قرار گذاشتند، معشوق سر قرار آمد ولی دید عاشق خواب است، چند گردو در جیب او ریخت و رفت. عاشق بعدها معشوق را دید و پرسید چرا سر قرار نیامدی؟ معشوق گفت: تو که می خوابی به درد عاشقی نمی خوری، تو باید بروی گردو بازی کنی.

خواب بر عاشقان حرام بود خواب آن کس کند که خام بود
عجباً لِلمُحِبِّ کَیفَ یَنام کُلُّ نَومٍ عَلَی المُحِبِّ حَرام

خداوند متعال به موسی (علیه السلام) می فرماید:

... يَا ابْنَ عِمْرَانَ كَذَبَ‏ مَنْ‏ زَعَمَ‏ أَنَّهُ يُحِبُّنِي فَإِذَا جَنَّهُ اللَّيْلُ نَامَ عَنِّي أَ لَيْسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوَةَ حَبِيبِه‏ … (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين (ط – القديمة)، ج‏2، ص: 329)

ای پسر عمران دروغ می گوید کسی که گمان می کند مرا دوست دارد ولی هنگام شب، تا صبح می خوابد. آیا دوست خواستار خلوت کردن با دوست خود نیست؟

ای پسر عمران، من از دوستان خود با خبرم. چون شب بر آنان وارد شود، دیده دل هایشان به سوی من نگران است، و عقاب و کیفر من پیش چشمشان نمودار است و با من از راه مشاهده و حضور سخن می گویند. ای پسر عمران، از دل خود خشوع، از بدن خود فروتنی، و از چشم خود اشک، در تاریکی های شب، برای من بفرست، که در این حالات مرا به خود نزدیک خواهی یافت.

دانی که چه گویدت خروس سحری یعنی که شبی گذشت و تو بی خبری

https://fatemie-sh.kowsarblog.ir/!

1 دیدگاه دربارهٔ «کم ز خروسی مباش!»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا