مرحوم آشیخ عبدالحسین واعظ زاده:
مرحوم حاج شيخ از قوچان نامهای به نجف اشرف براى من فرستاد که در آن نامه حدیثی از امیرالؤمنین علیه السلام بود.
حدیث حضرت امير سلام الله عليه نامهای بود به عنوان نصيحت براى بعضى از يارانش ارسال كرده بود.
و آن مكاتبه اين است:
امام صادق فرمود امیرالمؤمنین علیه السلام نامهای به بعضی از اصحابش نوشت که او را موعظه نماید. (متن نامه این است:)
تو را و خودم را به تقوای کسی که نافرمانی او حلال نیست و (از کسی) غیر او امید (خیری) نیست و جز به او بینیازی نیست، سفارش میکنم.
به راستی کسی که از خدای جل و عز بپرهیزد، توانا و سیر و سیراب میگردد و خرد او از اهل دنیا بالاتر میرود.
پس بدن او همراه اهل دنیاست و قلب و عقلش آخرت را به عیان میبیند.
پس به نور دلش (آتش شهوت) آن چه را که از دوستی دنیا چشمانش میبیند، خاموش میکند
و حرام دنیا را پلید میداند و از مشتبهات با حرام آن دوری میکند و سوگند به خدا که (حتی) به حلال خالص دنیا هم زیان میرساند (و از آن استفاده نمیکند)، جز آن چه که چارهای از مصرف آن ندارد،
از تکه نانی که پشتش را به آن راست کند و لباسی که بدنش را به آن بپوشاند (آن هم) از خشنترین و زبرترین آنها.
و در آن چه که چارهای جز مصرفش ندارد، اعتماد و امیدی ندارد (بلکه) اعتماد و امیدش بر آفریدگار اشیاء است.
پس آن چنان جدیت و تلاش میکند و بدنش را خسته میکند که (از لاغری) دندههایش آشکار شود و چشمانش به گودی افتد.
پس خداوند در عوض آن، قوت در بدنش و توانایی در عقلش، عطا کند و (اما) آن چه که برای آخرتش ذخیره میکند بیشتر است.
پس دنیا را رها کن، به راستی که دوستی دنیا کور و کر و لال میکند و انسان را خوار میگرداند.
پس در باقی مانده عمرت تدارک (ما فات) کن و نگو فردا یا پس فردا (تدارک میکنم)
همانا کسانی که پیش از تو بودند به تکیه کردن بر آرزوها و فردا فردا کردنها نابود شدند، تا این امر خدا (مرگ) ناگهان سر رسید در حالی که آنان غافل بودند.
پس بر چوبهای (تابوت)شان به قبرهای تاریک و تنگشان منتقل شدند و فرزندان و بستگان آنها را رها کردند (و رفتند).
پس به قلبی که پس از رها کردن دنیا (به سوی خدا) بازگشته و ارادهای که شکستی و درماندگی در آن نیست، (رو از همه بر کن و تنها) به خدا رو کن. خداوند ما را و تو را بر فرمانبرداریش یاری نماید و ما و تو را بر خشنودیش توفیق دهد.[1]
[1]ـ عَلِى بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِى جَمِيلَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَتَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ يَعِظُهُ أُوصِيكَ وَ نَفْسِى بِتَقْوَى مَنْ لَا تَحِلُّ مَعْصِيَتُهُ وَ لَا يُرْجَى غَيْرُهُ وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِهِ فَإِنَّ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَوِى وَ شَبِعَ وَ رَوِى وَ رُفِعَ عَقْلُهُ عَنْ أَهْلِ الدُّنْيَا فَبَدَنُهُ مَعَ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ قَلْبُهُ وَ عَقْلُهُ مُعَايِنُ الْآخِرَةِ فَأَطْفَأَ بِضَوْءِ قَلْبِهِ مَا أَبْصَرَتْ عَيْنَاهُ مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا فَقَذَّرَ حَرَامَهَا وَ جَانَبَ شُبُهَاتِهَا وَ أَضَرَّ وَ اللَّهِ بِالْحَلَالِ الصَّافِى إِلَّا مَا لَا بُدَّ لَهُ مِنْ كِسْرَةٍ مِنْهُ يَشُدُّ بِهَا صُلْبَهُ وَ ثَوْبٍ يُوَارِى بِهِ عَوْرَتَهُ مِنْ أَغْلَظِ مَا يَجِدُ وَ أَخْشَنِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ فِيمَا لَا بُدَّ لَهُ مِنْهُ ثِقَةٌ وَ لَا رَجَاءٌ فَوَقَعَتْ ثِقَتُهُ وَ رَجَاؤُهُ عَلَى خَالِقِ الْأَشْيَاءِ فَجَدَّ وَ اجْتَهَدَ وَ أَتْعَبَ بَدَنَهُ حَتَّى بَدَتِ الْأَضْلَاعُ وَ غَارَتِ الْعَيْنَانِ فَأَبْدَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِكَ قُوَّةً فِى بَدَنِهِ وَ شِدَّةً فِى عَقْلِهِ وَ مَا ذُخِرَ لَهُ فِى الْآخِرَةِ أَكْثَرُ فَارْفُضِ الدُّنْيَا فَإِنَّ حُبَّ الدُّنْيَا يُعْمي وَ يُصِمُّ وَ يُبْكِمُ وَ يُذِلُّ الرِّقَابَ فَتَدَارَكْ مَا بَقِى مِنْ عُمُرِكَ وَ لَا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَدٍ فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ بِإِقَامَتِهِمْ عَلَى الْأَمَانِى وَ التَّسْوِيفِ حَتَّى أَتَاهُمْ أَمْرُ اللَّهِ بَغْتَةً وَ هُمْ غَافِلُونَ فَنُقِلُوا عَلَى أَعْوَادِهِمْ إِلَى قُبُورِهِمُ الْمُظْلِمَةِ الضَّيِّقَةِ وَ قَدْ أَسْلَمَهُمُ الْأَوْلَادُ وَ الْأَهْلُونَ فَانْقَطِعْ إِلَى اللَّهِ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ مِنْ رَفْضِ الدُّنْيَا وَ عَزْمٍ لَيْسَ فِيهِ انْكِسَارٌ وَ لَا انْخِزَالٌ أَعَانَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ عَلَى طَاعَتِهِ وَ وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ لِمَرْضَاتِهِ الكافى 2 136
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی