اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها(نور 35)
یعنى چه؟ مثل نور خدا، -آن نورى كه مرحمت كرده به خاتم انبیاء صلّى الله علیه و آله و سلّم-
نور را تشبیه مىكند به مشكاة، قلب پیغمبر اكرم را خدا تشبیه مىكند به مشكاة.
مشكاة را مىدانید چیست؟
آن طاقچههاى قدیمى كه پىسوز توى آن مىگذاشتند، یك معناى مشكاة این است، آن چراغى را توى همان مشكاة بگذارى، كُوّه، جایى كه پىسوز {را در آن}مىگذاشتند ـیادتان هست یا نیست؟ـ برق نبود آن وقت، مشكاة آن است.
مثل نور خدا، -براى این كه بفهماند به مردم، تشبیه معقول به محسوس مىفرماید، امور حسى را مثل مىزند تا انسان یك قدرى مطلب به ذهنش نزدیك شود-
مثل آن طاقچهاى، طاق كه در میان آن طاق یك چراغى باشد
كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ، و چراغ هم در میان زجاجه؛ یعنى شیشه، لامپ.
قلب خاتم انبیاء را این طور تشبیه مىفرماید،
نور خدا در قلب خاتم انبیاء همان نور علم است، باید اینها را فهمید، نور علم در قلب خاتم انبیاء چطورى است؟
مثل همان طاقچهاى مىماند كه چراغى توى آن گذاشتهاند و آن چراغ هم میان یك شیشهاى است، لامپ.
الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ، در میان شیشه،
الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ! بهبه! صلوات!
گویا یك ستاره درخشانى باشد ـآن چراغى كه آنجا هست كانّه یك ستارهى درخشان است،
كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ! این كوكب درّى چطور نور مىدهد؟! شب نگاه كنید چطور بعضى از ستارهها تلؤلؤ دارد و نور مىدهد!
حالا این تشبیه به كوكب كرده، بعضى جاها تشبیه به شمس كرده، آفتابند دیگر! شمس ولایت! اینجا تعبیر به كوكب درّى كرده.
يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ، این چراغ كه مىسوزد نور مىدهد این روغنش از كجاست؟
حالا اگر روغنش شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ باشد، شجره مباركه معنایش چیست؟
زَيْتُونَةٍ، روغنش هم روغن زیتون باشد، چون روغن زیتون غیر از روغن منداب است.
كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ، شجره پر بركت، درخت زیتون خیلى پر بركت است
بارَكْنا حَوْلَه… (اسراء1)
كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ ، این چراغ روشنى آن، مادهى این چراغ، روغن آن يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ كه پر بركت است.
زَيْتُونَةٍ یعنى از درخت زیتون، روغن زیتون،
يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ،
آن درخت زیتون هم نه در طرف مشرق باشد نه در طرف مغرب، یعنى چه؟
در اردن، بیت المقدس درخت زیتون زیاد است، همهاش كوه است، بعضى درختها در این دامنههاى كوه طرف شرقى واقع شدهاند، صبح كه آفتاب طلوع مىكند اینها سایه دارد تا آفتاب مىآید بالا بالا، بعد اینها را آفتاب مىگیرد،
بعضى هم در طرف مغربند، طرف غروب كه آفتاب غروب مىكند سایه دارد. بعضیها در وسطند كه همیشه آفتاب روى اوست، یا درقله كوه است.
لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ، آن درخت زیتون هم نه در طرف مشرق باشد كه صبح سایه دارد او خوب نمىشود زیتونش، نه در طرف مغرب است كه عصر سایه دارد، بلكه در وسط است یا در قله كوه است، این همیشه آفتاب به آن مىخورد،
روغنش هم از چنین درختى باشد كه سایه ندیده باشد، این روغنش امتیازى دارد.
لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ ، اصلا نزدیك است كه خود روغن در بگیرد اگر چه كبریت به آن نزنند.
بعضى از روغنهاست به قدرى شفاف است مثل این كه مىخواهد در بگیرد، از لطیفى روغن زیتون.
يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ نزدیك است كه روغن این درخت خودش روشنى بدهد در بگیرد
وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ ، اگر چه كبریت هم به آن نزنند، این طور روغنى باشد،
نُورٌ عَلى نُورٍ.
دیگر روایاتى كه در تفسیر این آیهى شریفه است كه مراد از این نور، نور مقدس خاتم انبیاء است كه نور خداست، خدا عنایت كرده مثل نوره… نور خدا است در این مشكات، در قلب مبارك خاتم انبیاء.
بعد دنبالش هم شجره زیتونه خلیل الرحمن است، چطور است، فلان است، دیگر روایات الى ما شاء الله كه باید از روى كتاب خوانده شود، همه روایات آن را حفظ ندارم.
این انوار مقدسه، آیات قرآن، نه یكى، نه دو تا، همهاش تعبیر به نور مىشود، روایات الى ما شاء الله.
وَ سِراجاً مُنيرا(احزاب 46)
مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذي أَنْزَلْنا(تغابن 8)
تفسیر شده به مقام ولایت، مدارك این مطلب الى ما شاء الله است.
نهایت، كلام در فهمیدن آن است، متخصص فهمیدن كى باشد؟ باید در خانه كى رفت؟ تا آنها معنا كنند قرآن را براى آدم، از پیش خود كه نمىشود!
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم (نحل 44)
از بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی