آشیخ هادی ابراهیمینژاد:
در روستای ارچنگ منتظر حاج شیخ بودیم که برای غذا سر سفره نهار حاضر شوند.
آمدن ایشان بیش از حد معمول طول کشید.
پس از مدتی دیدم ایشان با ناراحتی آمدند و فرمودند:
بعد از نماز فکر میکردم که عمری از ما گذشت تا کنون چه کردهایم؟!
به اندازهای از این امر ناراحت شدم که نمیخواستم غذا بخورم.
“روزنهای به عبودیت فقیهانه” خاطراتی از عالم ربانی، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی