حاج باقر آقا:
حاجی نگهبان از بزرگان شیروان بود. او در مرکز شهر خانه مفصلی داشت که برای ساخت حوزه علمیه تقدیم کرد.
برای ساخت به جز یک اتاق و دستشویی تمام ساختمان را خراب کردند.
با این که تابستان شیروان از نظر گرما و پشههای ناجوری که دارد، سخت است، اما آقاجان همراه با آقای جعفری در همان اتاق ساکن شد تا بر ساخت مدرسه نظارت کند.
ایشان مقید بودند که در این گونه کارها هیچ اسمی از ایشان نباشد.
مردم شیروان مقلد آیة الله حکیم بودند از این رو مدرسه را حکیمیه یا آیة الله حکیم نام گذاری کردند.
مدرسه شیروان چون بعد از مدرسه فاروج ساخته شد و در داخل شهر بود، شیکتر از مدرسه فاروج بود.
پس از پایان کار هم مرحوم آقای شهرستانی و چند تا کسبه محترم را به عنوان هیئت مدیره تعیین کردند.
آشیخ مسلم حايری را مدرس مدرسه کردند.
حاج آقا در این مدرسه خیلی نایستادند و بعدها هم چندان به آن سر نزدند.
آقای عباس نژاد:
چون شهرستان شیروان طلبه نداشت مرحوم حاج آقا عنایت خاصی داشت که از آنجا افرادی وارد حوزه علمیه شوند.
ایشان ظاهرا بیش از دو ماه در خانه آقای نگهبان در شیروان مستقر شد، تا مقدمات تأسیس مدرسه علمیه آیت الله حکیم را در آنجا فراهم کند.
یادم میآید صبح سردی بود که من به اتفاق دو نفر از دوستان خدمت ایشان رسیدیم در نخستین برخورد چهره جذاب آن مرحوم ما را به خود جلب کرد.
بعد از چند روز که در آن وقت هنوز مدرسه شیروان تأسیس نشده بود ما برای تحصیل به مدرسه فاروج آمدیم.
در طول تحصیل عنایت خاصی به ما داشت با این نیت که چند طلبه از شیروان تربیت شوند.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی