یكی از همسایگان ما در مشهد مینوبوسی داشت كه بسیار موجب اذیت و آزار بود.
گاهی آن را پشت در حیاط مابه مدت طولانی روشن می گذاشت و دود و صدای آن حیاط خانه ما را فرا می گرفت.
و این در حالی بود که آقاجان به علت گرمی هوا در سایه دیوار خانه می نشستند و افراد در همان جا به دیدن ایشان می آمدند.
هرچه ما به ایشان عرض می کردیم اجازه بدهید حداقل یک تذکر به راننده بدهیم، ولی هیچگاه راضی نشدند كه ما كوچكترین تذكر یا اعتراضی به طرف داشته باشیم!
“روزنهای به عبودیت فقیهانه” خاطراتی از عالم ربانی، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی