سختترین مصیبت سیدالشهدا در روز عاشورا!
دوستی داشتم اهل تولی و تبری، (مرحوم حاج شیخ رسول میرشمسی) آخرین باری که تلفنی با او تماس داشتم -که بعد از چند روزی به رحمت خدا رفت- صحبتش این بود (قریب به این مضامین):
به قبرستان شیخان قم ـ محل قبور بزرگان از اصحاب ائمه علیهم السلام و علمای بلند پایه ـ رفتم، سر قبر مرحوم میرزا علی آقای شیرازی نشستم و از روح ایشان خواستم به من بفهماند سختترین مصیبت روز عاشورا برای سید الشهدا سلام الله علیه چه بود؟
در یک حالتی… روح ایشان به من فهماند که سختترین مصیبت برای حضرتش در آن روز، آن وقتی بود که حضرت خودش را به دشمن معرفی کرد و سپس فرمود َ فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِي (پس چرا خون مرا حلال میدانید؟!)
لشکر دشمن پاسخ دادند که ما تو را بغضا لابیک (به خاطر دشمنی با پدرت علی) میکشیم!
این جمله از هر مصیبتی برای آقا سنگینتر و سختتر بود. لذا حضرت بلند بلند بر مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام گریستند.
چرا که معنای این جمله چیزی جز دشمنی با ولایت، ـ و ما نودی بشیء کما نودی بالولایه ـ خصومت با خدا و پیامبر و حق و حقیقت نبود!
روی دوم این سکه هم اوج مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
کسی مانند سیدالشهدا که هنگام پر پر شدن فرزند شیرخواره اش روی دستش، فرمود: هون علیّ انه بعین الله (این مصیبت بر من آسان است زیرا در مقابل چشم خداست)…
همین شخص، با معرفتی که داشت، تاب شنیدن پاسخ آن قوم جفاکار را نداشت!!!