لقمه ی نانی که باشد شبهه ناک
در حریم کعبه، ابراهیم پاک –
گر، به دست خود فشاندی تخم آن
ور به گاو چرخ کردی شخم آن
ور، مه نو در حصادش داس کرد
ور به سنگ کعبهاش، دستاس کرد
ور به آب زمزمش کردی عجین
مریم آیین پیکری از حور عین
ور بخواندی بر خمیرش بیعدد
فاتحه، با قل هوالله احد
ور بود از شاخ طوبی آتشش
ور شدی روحالامین هیزم کشش
ور تو برخوانی هزاران بسمله
بر سر آن لقمه ی پر ولوله
عاقبت، خاصیتش ظاهر شود
نفس از آن لقمه تو را قاهر شود
در ره طاعت، تو را بیجان کند
خانهٔ دین تو را ویران کند
منبع: مثنوى نان و حلوا، شيخ بهائى.