نعل بندی!
با بعضی از رفقا در فصل انگور به یكی از روستاهای قوچان رفته بودیم. یكی از آقایان اهل علم ( كه از نجف آمده بود) همراه ما بود. رندی در آنجا حضور داشت آهسته گفت: من می خو اهم امروز این آقا را از غذا بیندازم. به دنبال این سخن حرکت کرد و بعد از …