خاطراتی از مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

دخترم نمی‌خواهد پشت سر شوهرش نماز جماعت بخواند

در نجف اشرف اهل علم محترمی از دختر اهل علم محترم دیگری برای بنده خواستگاری کرد.

او گفته بود که من با خانواده صحبت کنم.

بعد از صحبت گفته بود خانواده از من سؤال کردند که این آقا چطور است؟← ادامه

به قدری مشغول درس بودم که اصلا به فکر ازدواج نبودم

می فرمود:

به قدری مشغول درس و بحث بودم (در نجف اشرف) و به آن شوق و ذوق داشتم که اصلا فکر ازدواج نبودم چه رسد به این که اذیت شوم!

وقتی به سن سی سالگی رسیدم، روایات باب نکاح ← ادامه

باید از قرآن و روایات شروع کرد

یک وقتی فکر می‌کردم که در تعطیلات چه کتابی را مطالعه کنم،

خواب دیدم باغ بزرگی است. در وسط باغ اتاق بزرگی قرار دارد.

وارد شدم دیدم در گوشه اطاق مرحوم حاجی نوری نشسته است.

پس از بیداری خوابم را ← ادامه

نعمت آستین گهنگی و تنگدستی

می‌فرمود یکی از رازهای موفقیتم، فقر و تنگدستی و به تعبیر خودشان آستین کهنگی بود:

آستین کهنه‌گی من، نعمتی بود که کسی برای آجیل دور و بر من نیاید.

معلوم است که اگر یک روز رفتی اتاق کسی آبگوشت خوردی، ← ادامه

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

خداوند تبارك و تعالى هر كسى را به مقدار خودش عقل و علم مرحمت كرده،

آن كه دیوانه صرف است او آمادگى ندارد، مغزش معیوب است، استعداد ندارد از براى این كه از نور عقل استفاده كند، او حسابش سواست.← ادامه

معنای تعلیم اسماء به آدم ابوالبشر – تحمیل نور علم!

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها (البقرة : (31)  ،خداوند تعلیم اسماء فرموده.

به مقتضاى تفاسیر و روایاتى كه هست نتیجه‌اش این در مى‌آید كه خداوند تبارك وتعالى بعد از آن كه آدم ابوالبشر را آفرید ـ-كیفیت آفریدنش را كار نداریم- ← ادامه

پوشیدن لباس زمستانی در تابستان گرم نجف

گاهی در نجف اشرف وقتی لباس زیر ایشان کثیف می‌شد، لباس دیگری نداشت که بپوشد.

لذا مجبور می‌شد در آن هوای گرم لباسهای زمستانی بپوشد.

اما طوری راه می‌رفت که کسی به این امر پی نبرد.

ناقل: مرحوم آسید ابراهیم ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا