فردا حرفت را عوض کن!
میگویند شیعهای در بغداد بوده که بسیار فقیر و آسمان جُل زندگی میکرده است، روزی به قلبش افتاد که جلو دکان شخص سنی بایستد و غاصبین را لعن کند، دکان از سطح خیابان بالا بود و چند پله میخورد، این ← ادامه
میگویند شیعهای در بغداد بوده که بسیار فقیر و آسمان جُل زندگی میکرده است، روزی به قلبش افتاد که جلو دکان شخص سنی بایستد و غاصبین را لعن کند، دکان از سطح خیابان بالا بود و چند پله میخورد، این ← ادامه
روزی ملک شاه سلجوقی جلوس کرده بود و شعراء هر کسی قصیدهای سروده بود و میخواند و صلهای میگرفت.
شاعری قصیدهای خیلی عالی خواند، بعد از تمام شدن بادمجان دور قاب چینها اعتراض کردند که این چه شعری است که ← ادامه
شخصی عالم نما كه تظاهر میکرد از علماء عرب است به قوچان آمد و به منزل آقای براتی كه من در آنجا بودم وارد شد.
من به تركی به آقای براتی گفتم من این آقا را نمی شناسم.
بعد برای ← ادامه
كلاشی لباس آخوندی پوشیده بود و عمامهی سیاهی هم بر سر گذاشته بود.
وی به قوچان سفر میكرد وبه لطایف الحیل از مردم پول جمع میكرد.
از جمله حیلههای او این بود که لای عمامهاش چراغ قوه میگذاشت و در ← ادامه
در زمان ما در نجف به آقاسید ابوالحسن رحمة الله علیه فحش مینوشتند، پسر آقا را سر نماز جماعت سربریدند.
جریان از این قرار بود که شخصی از سید تقاضای پولی کرده بود و مکررا به منزل سید میرفته و ← ادامه
اهل علمی در مسجد كوفه در حال اعتکاف بوده است.
در این هنگام چشمش به ماری می افتد و آن را میكشد.
ناگهان اجنه ای که در مسجد حضور داشتند به او حمله میكنند، معلوم می شود آن مار در ← ادامه
یک وقتی مرحوم شیخ علی زاهد در نماز جماعت (نماز عشا) سلام نماز را که می دهد، همه مأمومین بالاتفاق میگویند شما نمازتان را سه رکعتی سلام دادید!
ایشان بر خلاف همه می گوید نه من چهار رکعت خواندم.!
← ادامه“
روزی مرحوم شیخ علی زاهد قمی در حمام دستش را به در و دیوار حمام می گذارد.
شخصی به ایشان اعتراض میکند (که شاید در و دیوار حمام پاک نباشد).
ایشان در جواب می گوید: من مقلد شما نیستم.
← ادامه“
به کسی تعارف نمیکرد!
مرحوم حاج آقا حسین قمی به خاطر ضعف ناشی از کهولت سن، آب پرتقال می خو رد و میفرمود:
خوردن این وظیفه من است، لذا به کسی هم تعارف نمیکرد.
اشلون مجتهد لا یصلی و ← ادامه
یک روز آیة الله سید محمود شاهرودی (مرجع تقلید در نجف) فرمود: می خواهم یک نماز با احتیاط کامل (و رعایت شرایط واقعی) بخوانم.
برای همین داخل شط شد و بدن و لباسش را کاملا تطهیر کرد بعد بیرون آمد ← ادامه
آیة الله سید محمود شاهرودی (استاد مرحوم حاج شیخ) بسیار شوخ بود.
روزهای پنجشنبه با عده ای از طلبه ها در معیت ایشان برای شنا و تفریح به شط کوفه میرفتیم.
ایشان مخفیانه به دیگران اشاره میکرد که طلبهها را ← ادامه