معجزهای از حضرت زهرا!
مرحوم والد [آشیخ عبدالکریم حائری] میفرمود:
که در بیابان رفته بوده است و مرثیهای برای امام حسین علیه السلام میگفته است که ترجیع آن:«که امشب، شب قتل است.» بوده است و در یک بند آن گیر میکند و در این ← ادامه
مرحوم والد [آشیخ عبدالکریم حائری] میفرمود:
که در بیابان رفته بوده است و مرثیهای برای امام حسین علیه السلام میگفته است که ترجیع آن:«که امشب، شب قتل است.» بوده است و در یک بند آن گیر میکند و در این ← ادامه
[آشیخ عبدالکریم حائری] میفرمود که:
«در عالم طفولیت با خود فکر میکردم چه دعایی بکنم که از شر درس خواندن راحت شوم، گفتم: «خدایا این آخوند را مرگ بده.»
پس از این با خود فکر کردم که مرگ آخوند، هیچ ← ادامه
برای خرید کالایی به بغداد رفتم و هنگام ظهر در قهوه خانه بیروتی در کنار دجله نشستم که فروشنده دوره گردی به مغازه وارد شد. هنگامی
[مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی] از بزرگترین علمای نجف اشرف و بلکه در مقدمه علما و فلاسفه روزگار بود.
از شیخ محمد تقی جواهری به نقل از آقای خویی شنیدم که گفته است:
یکی از همدرسانم ساعت دو بعد از ظهر
دربارهاش [سید جمال الدین گلپایگانی] گفتهاند که روزگاری بر او گذشت که [هیچ چیزی برای خوردن نداشت لذا] وی، آخر شب، برگهای پراکنده کرفس و ریحان را از بازارها جمع میکرد آنها را میشست و در سرداب میگذاشت تا پژمرده
نویسنده کتاب ماضی النجف و حاضرها، روایت کرده که مال فراوانی را نزد شیخ الطائفه انصاری آوردهاند که حقوق شرعی بود.
وی آن پول را شخصاً نزد فقیه علامه، شیخ محسن خنفر نجفی فرستاد زیرا که به آن نیازمند بود.
شیخ به ایشان گفت: بیدار شو و نگو که من سید ابوالحسن هستم، زیرا که شیطان به دنبال فرصتی است و تلاش میکند که
مرحوم والد [آشیخ عبدالکریم حائری] قدس الله سره الشریف، میفرمود:
«که برای پدرم از مادرم فرزندی به وجود نمیآمد و او برای دارا شدن فرزند، زنهایی را صیغه میکرد تا این که یک روز منزل یک زن صیغهای خود میرود ← ادامه
مرحوم والد [آشیخ عبدالکریم حائری] قدس الله سره و اجزل مثوبته، میفرمود:
«من در ناخوشی سید استاد [سید محمد فشارکی]، برای پرستاری ایشان شبها نزدش میخوابیدم.
چون فرزندان ایشان کوچک بودند، خودم متکفل لگن بردن و آوردن بودم تا ایشان ← ادامه
از مرحوم آقای آقا سید جمال گلپایگانی که از شاگردان مرحوم نائينی و خود از مراجع شیعه به شمار میرفت و معروف به صفا و تقوی بود نقل نمود:
و من خودم از آقای آقاسید احمد گلپایگانی فرزند مرحوم آقا ← ادامه
از آقای سید مصطفی خوانساری شنیدم میگفت: میرزای قمی شوهر عمّه و استاد سید مهدی خوانساری بود.
شخصی تقی نام اهل خوانسار با ادّعای سلطنت، ادوات جنگ تهیه کرد به گونهای که فتحعلی شاه مجبور شد شخصاً برای جنگ با
حاج شیخ مهدی مازندرانی از قول شیخ انصاری چنین نقل میکند:
من در این فکر بودم سعید العماء با آن مقام والای علمی چه خطایی کرده بود که از حوزه علمیه نجف محروم شد و در مازندران سکونت کرد؟ همیشه