تغییر حال حاج شیخ بر اثر دیدن…!
آسید حسن رضوی:
دو سال پشت سرهم گویا ایام فاطمیه که در منزل ما روضه بود، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله در آنجا حضور داشتند که آقای سید محمد حسین لاله زاری وارد شد.
بلافاصله حاج شیخ ناراحت شدند، شدت ← ادامه
آسید حسن رضوی:
دو سال پشت سرهم گویا ایام فاطمیه که در منزل ما روضه بود، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله در آنجا حضور داشتند که آقای سید محمد حسین لاله زاری وارد شد.
بلافاصله حاج شیخ ناراحت شدند، شدت ← ادامه
آشیخ عبدالحسین واعظزاده:
مرحوم حاج شیخ بسیار مقید بود که مبادا باعث بزرگ کردن شخصی یا به ریاست رسیدن کسی شود.
بعد از فوت محقق اصفهانی در نجف اشرف، ایشان به درس یکی از اساتید بزرگ (مرحوم آیت الله کاظمینی ← ادامه
آسید محسن موسوی:
حاج آقابزرگ جاغرق بودند برای این که تنها نباشند صبح میآمدم شهر درس میگرفتم و عصر برمیگشتم.
ماه محرم شد، قرار شد شبی به روضه حاج صادق آقا بیاییم، آمدن ایشان قطعی نبود، فرمود کسی دنبال ما ← ادامه
حاح باقر آقا:
والده از زمان سکونت در عراق عصرهای چهارشنبه روضه زنانه داشتند.
حاج آقا زمانی که در منزل نوغان ساکن بودیم از آقای … برای روضه خواندن دعوت کرده بودند،
بعد متوجه شدند که آن آقا با فردی ← ادامه
حاج شیخ عبدالحسین واعظ زاده:
یکی از ویژگیهای مرحوم حاج شیخ این بود که بسیار مواظب بود مبادا ترویج باطل شود یا کسی را تایید کند که مورد رضای خدا نباشد.
برای نمونه روزی برای تشییع فردی (شاید آقا سید ← ادامه
حاج حسین روحبخش:
روزی مرحوم حاج آقا از من خواست كه برایشان تمبر و پاكت بخرم.
قیمت تمبر مورد نظر در آن زمان ظاهرا دو ریال بود، ولی من از مغازهای خریدم كه آن را دو و نیم ریال حساب ← ادامه
مرحوم آقاجان همیشه در خانه لامپهای اضافه را خاموش میكرد و به این جهت حساس بود.
گاهی كه تنها در منزل بود و ما وارد خانه میشدیم میدیدیم كه اگر مشغول نماز خواندن و یا فكر كردن است هیچ لامپی ← ادامه
مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی در مصرف سهم مبارك امام علیه السلام نهایت احتیاط را داشت.
ایشان با این كه خود صاحب نظر بود و علاوه بر آن از بسیاری مراجع اجازه مطلق داشت ـ و به تعبیر خودش ← ادامه
از نكات قابل توجه این كه مرحوم حاج آقا نسبت به آبروی افراد خیلی اهمیت قائل بود و تا ضرورت پیش نمیآمد اسم كسی را به زبان نمیآورد.
با این همه هرجا ضرورت تشخیص میداد اسم افراد را میبرد.
گاهی ← ادامه
آسید محسن موسوی:
در روستای سیچ(از توابع کلات نادر) یک باغ وقفی بود.
گاهی ایشان به آن باغ میرفتند و متولی باغ برای ایشان میوه میآورد، ایشان از میوه آن باغ میخورد.
اما وقتی که اوقاف روی آن دست گذاشت ← ادامه
روزی دیدم زنی مقداری کتاب قدیمی در پهن کرده و میخواهد بفروشد.
از او سؤال کردم این کتابها را از کجا آوردی؟
گفت ← ادامه
کاربرد دوگانه اندیشه، ضرورت شناخت مرز اندیشه را روشن میکند؛ چرا كه بر اساس دوگانگی اندیشه، انسان آزاد نیست در هر چه بیندیشد؛ زیرا همان گونه که اشاره رفت اندیشه در هر عملی انگیزه انجام آن عمل را میآفریند، خواه ← ادامه