تمام دروس
بسم الله الرحمن الرحیم
(در مواقع بروز مشکل از این قسمت استفاده کنید)
در صورت مشکل در پخش با بارگیری دروس از این بخش استفاده کنید. (پایین صفحه)
یا به صفحه گوگل درایو مراجعه کنید.
برای کاربران داخل ایران بارگیری ← ادامه
مراتب و حالات نفس!
از حاج شیخ سؤال شد که این که می گویند نفس اماره و نفس لوامه و نفس مطمئنه آیا ما نفوس متعدد داریم؟
ایشان فرمود نفس یک نفس است اما حالات آن مختلف است.
نفس اماره ترقی میکند میشود نفس ← ادامه
شب قدر را چگونه گذراند؟
هادی آقا ابراهیمی نژاد:
شب بیست و سوم ماه مبارک بود و ما توفیق داشتیم در خدمتش باشیم. (در روستای ارچنگ اطراف مشهد)
بیشتر متدینین در چنین شبی تاب و تبی دارند که اعمال آخرین شب قدر را انجام دهند.← ادامه
گرامافون کافهچی!
حاج علی آقا دلیری:
قهوهخانهای بود، در خیابان طبرسی نزدیک مسجد صفارزاده(که مدتی مرحوم حاج شیخ امام جماعت آن مسجد بود).
صاحب این قهوهخانه گرامافونی داشت که برای جلب مشتری صدایش را بلند میکرد.
کسبه متدین اطراف مسجد مثل آقایان ← ادامه
تشخیص صحیح!
آسید علیرضا رضایی
طلبهای در مدرسه فاروج بود به نام آقای انشائی که پدرش از ارتشیان متدین آن زمان بود.
ایشان از پدرش نقل کرد سه قطعه اسکناس بیست تومانی خدمت حاج شیخ بردم.
هر بیست تومانی مربوط به وجه ← ادامه
از بازار آهنگرها وارد شدی!
حدود سال 1360 شمسیآقای قرائتی به مشهد آمده بود.
در مجلسی که عده ای از جمله مرحوم آقاجان حضور داشتند. فرد نامبرده از حوزه نجف انتقاد کرد و گفت: من برای زیارت به نجف اشرف رفته بودم وقتی میخواستم ← ادامه
نمازمان را از ابوحنیفه نمیگیریم!
آشیخ مهدی ابراهیمی نژاد:
یک وقتی آقای قرائتی در ابرده(از روستاهای اطراف مشهد) نزد حاج شیخ آمده بود،
و از جمله حرفهایش این بوده که ما حرفهای خوب دکتر شریعتی را میگیریم و به حرفهای باطلش کاری نداریم.
مرحوم حاج ← ادامه
پرده پوشی!
آشیخ محمود:
در مدرسه مشهد، طلبهای کار نامناسبی کرد.
این مطلب به گوش آقاجان رسید.
ایشان از من هم راجع به آن کار تحقیق کردند.
با این که غالب افراد در این گونه مواقع طرف را اخراج میکنند.
اما ایشان ← ادامه
آیا همه مردم میتوانند این نوع میوه را بخورند؟!
حاج باقر آقا:
زمانی که در پاساژ آزادی مشهد مغازه داشتیم یکی از کسبههای همسایه مردی افغانی بود که آدم متدینی بود.
گزارشی بود یا چیز دیگر که ایشان دستگیر شد.
قاضی پرونده مرا میشناخت از من راجع به ایشان ← ادامه
دوای درد تو این است!
آسید علیرضا رضایی:
مدتی به امام رضا علیه السلام متوسل شده بودم که با چه کسی رفت و آمد داشته باشم تا روحیات طلبکی را حفظ کنم.
از جمله روزی در بالا سر حضرت رضا علیه مشغول توسل بودم .← ادامه
رسیدگی مخفیانه
آسید علیرضا رضایی:
حدودا سال 57 بنده در زمان طلبگی برای اولین بار به شدت بی پول شدم، جوری که یکی دو روز نان خشکهای ضایعات مدرسه را مخفیانه جمع میکردم و میشستم و میخوردم.
روزی یکی از دوستانم خدمت ← ادامه